مقدمه
اختلالات روانتنی اختلالاتی هستند که به صورت بدنی ظاهر میشوند، اما علت آنها مسائل هیجانی است که بر کارکرد دستگاه عصبی خودکار، غدد درونریز و جریانهای فیزیولوژیکی بدن تأثیر میگذارند. این اختلالات در ارتباط نزدیک با دستگاه سمپاتیک و پاراسمپاتیک بوده و با ضایعات بدنی آشکار همراه هستند. از جمله این بیماریها میتوان به آسم اشاره کرد. آسم یک بیماری التهابی دورهای و مزمن راههای هوایی است که به دلیل افزایش حساسیت به آلرژنهای محیطی ایجاد میشود. نشانههای آسم شامل تنگی نفس، افزایش واکنش راههای هوایی، خِس خِس و سرفه است که میتواند به شکل یک بیماری خفیف تا شدید و متناوب تا مزمن متفاوت باشد. نگرش به این بیماری مزمن، بر اساس الگوی زیستی / روانی / اجتماعی، تلفیق ابعاد اجتماعی و روانشناختی آن را ایجاب میکند [
1].
آسم اختلال رایج و شایعی است که زندگی حدود ۳۰۰ میلیون نفر را تحت تأثیر قرار داده و شیوع آن در جهان رو به افزایش است. شیوع آسم در جهان به طور متوسط 4 تا 7 درصد و میانگین شیوع نشانههای آسم در کل کشور 13/14 درصد گزارش شده است. به همین دلیل، طی ۳۵ سال اخیر به عنوان مشکل بهداشت عمومی مورد توجه قرار گرفته و در حال حاضر، به عنوان یک عامل مهم ناتوانی و مرگ قابل پیشگیری شناخته شده که از نظر پزشکی هزینهبر است [
2، 3]. همچنین مطالعات نشان داده شیوع بیماری آسم و برونشیت مزمن در ایران 8/4 تا 6/5 درصد گزارش شده است [
4].
اخیراً نقش ادراک بیماری بر کیفیت زندگی مبتلایان به بیماریهای مزمن در کانون توجه قرار گرفته است. ادراک بیماری به معنای باورهای شناختی و عاطفی فرد نسبت به بیماری و درمان آن و همچنین نحوه واکنش هیجانی فرد نسبت به علائم بیماری است [
5]. ازاینرو، دیدگاه شخصی افراد زمانی که سلامت آنها به وسیله بیماری تهدید میشود بر چگونگی برخورد فرد با بیماری و مراقبت از خود و همچنین بر پیامدهای روانشناختی و فیزیولوژیکی او مؤثر است [
6].
براساس نظریه لِوِنتال و همکاران [
7] بیماران، رفتار و واکنش هیجانی خود را در برابر بیماری براساس ادراکات خویش از ماهیت، علل، پیامد، کنترلپذیری، درمانپذیری و زمان بیماری تنظیم میکنند. ادراک بیماری شامل اطلاعاتی در 5 بُعدِ برچسب و علائم مربوط به بیماری مانند ماهیت یا باور درباره علل مسبب آغاز خستگی و ضعف، علت یا ادراک فرد در زمینه طول مدت بیماری، زمان بیماری برطبق حاد، دورهای یا مزمن بودن، پیامدها و یافتههای انتظارداشته فرد از بیماری برحسب آثار کنترل، اقتصادی، اجتماعی، روانی و جسمی و مؤثر بودن درمان و بهبود است [
7].
سیدرسولی و همکاران [
8] بر ضرورت ارتقای ادراک بیماری و نقش مؤثر آن در پیروی از درمان اشاره داشتهاند. در پژوهش امیری و همکاران [
9] ادراک بیماری با ضریب 0/37 بیشترین سهم را در پیشبینی افسردگی بیماران مبتلا به آسم برعهده داشت. شناخت و ادراک از بیماری، ارزش پیشبینیکنندهای در ارتقای رفتارهای بهداشتی و سلامت بیماران مبتلا به آسم دارد [
10] و در این راستا آموزشهایی جهت ارتقای شناخت و ادراک افراد از بیماریشان میتواند مفید باشد. اِوِرس و همکاران [
11] مطرح کردند که آزمایشات مناسب در این زمینه برای بیماران آسم از نظریههای رفتاری
و راهبردهای ارتقای سلامت بهره گرفتهاند.
سبک زندگی نیز یک عامل انگیزشی برای شروع رفتار و ادامه آن محسوب میشود [
12]. ارتقای سلامت فرایند توانمندسازی افراد در اعمال کنترل بر سلامت خود تعریف شده است [
13]. سبک زندگی ارتقادهنده سلامت، مدلی است که از ابعاد متفاوت و از ادراکات و رفتارهای افراد که در راستای ارتقای سطوح سلامت و دستیابی به بهزیستی انجام میشود، تشکیل شده است [
14].
به باور والکر و همکاران [
14] توانمندی افراد برای انجام رفتارهای مرتبط با سلامت که موجب کنترل سبک زندگی میشود، از جمله اهداف ارتقای سلامت است [
15]. یکی از عناصر اصلی ارتقای سلامت، آموزش سلامت است که شامل هر فعالیتی است که با هدف افزایش آگاهی سلامت انجام میشود و هدف آن ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماری و ناخوشی است. آموزش سلامت ممکن است متوجه آگاهی، نگرش و رفتار افراد باشد یا افزایش آگاهی درباره نیاز به یک سیاست همگانی سالم و اقدامات سیاستی حمایتی باشد [
16].
در این راستا، در پژوهش عباسزاده و همکاران [
17] آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت موجب بهبود روند بیماری آسم در این بیماران شد. اولاند و همکاران [
18] سبک زندگی ناسالم، ازجمله عدم تحرک جسمانی و رژیمهای غذایی مضر را از عوامل اثرگذار بر بیماری آسم معرفی کردهاند. بشرپور و همکاران [
19] دریافتند اعتقاد بهداشتی و باورهای مربوط به وضعیت و پیامدهای بیماری و چگونگی ادراک بیماری در بیماران مبتلا به بیماری مزمن در تمایل آنها به انجام رفتارهای ارتقادهنده سلامت نقش دارد. از سویی، بابایی و همکاران [
20] نتیجه گرفتند آزمایش مبتنی بر الگوی تغییر رفتار فردی بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی موجب بهبود ابعاد سبک زندگی ارتقادهنده سلامت در بیماران میشود.
امروزه تأمین سلامت افراد جامعه از طریق بهبود سبک زندگی و حذف عواملی که به نوعی تأثیر منفی بر سطح سلامت دارد نیز انجام میشود. آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت جزء معطوف به ارتقای سلامت سبک زندگی است [
21]، به نظر میرسد استفاده از الگوی آموزش سبک ارتقادهنده سلامت در بهبود علائم جسمانی و ادراک بیماری در بیماران آسم مؤثر باشد؛ از طرفی، انتخاب اثربخشترین آزمایش با توجه به شرایط بیماران و با هدف صرفهجویی در زمان و هزینه بر اهمیت و ضرورت انجام پژوهش حاضر میافزاید و هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش سبکهای ارتقادهنده سلامت بر علائم جسمانی و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به آسم بود.
مواد و روشها
آزمایش آموزشی نیمهتجربی 2 گروه آزمایش و کنترل در سال 1399 به منظور اثربخشی آزمایش آموزشی سبکهای ارتقادهنده سلامت بر علائم جسمانی و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به آسم مراجعهکننده به بیمارستان شهید فیاضبخش تهران انجام شد. از میان آنها 30 نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. با مراجعه به جدول کوهن، با توجه به تعداد گروهها 2=u، سطح اطمینان 95 درصد و توان آزمون 0/7 تعداد نمونه معادل 12 نفر برای هر گروه به دست آمد که با در نظر گرفتن 20 درصد احتمال ریزش، 15 نفر برای هر گروه تعیین شد.
ازجمله ملاکهای ورود به پژوهش حاضر، دریافت نکردن همزمان آزمایش روانشناختی، رضایت آگاهانه و تمایل به همکاری در این پژوهش و معیارهای خروج از پژوهش حاضر، شامل ابتلا به بیماریهای مزمن و عقبماندگی، عدم همکاری و تعداد جلسههای غیبت بیشتر از 2 جلسه بود. به منظور جمعآوری اطلاعات از ابزارهایی به شرح زیر استفاده شد:
پرسشنامه جمعیتشناختی که شامل سن، جنس، تحصیلات، وضعیت تأهل و اشتغال بود (
جدول شماره 1). پرسشنامه ادراک بیماری که توسط برودبِنت و همکاران در سال 2006 ساخته شده، 9 گویه دارد که 1 زیرمقیاس ادراک از بیماری را به صورت تشریحی و 8 زیرمقیاس ادراک از پیامدها، طول مدت بیماری، کنترل شخصی، کنترل درمان، هویت، نگرانی در مورد بیماری، پاسخدهی هیجانی و قابلیت درک و فهم بیماری را در یک مقیاس لیکرت 10 درجهای از 0 تا 10 ارزیابی میکند. در این ابزار زیرمقیاسهای نگرانی درباره بیماری و پاسخدهی هیجانی به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. در این ابزار، حداقل نمره 0 و حداکثر نمره 90 است و کسب نمره بالاتر در این ابزار به معنای میزان بالاتری از ادراک بیماری است [
22].
مسائلی و همکاران [
23]، ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه ادراک بیماری روی نمونهای شامل 135 تن بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، سکته قلبی و دیابت نوع 2 ساکن در شهر اصفهان بررسی کردند. روایی همگرای پرسشنامه ادراک بیماری را با زیرمقیاس پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی برای زیرمقیاسهای ادراک از پیامدها، طول مدت بیماری، کنترل شخصی، کنترل درمان، هویت، نگرانی درباره بیماری، پاسخدهی هیجانی و قابلیت درک و فهم بیماری به ترتیب 0/44، 0/31، 0/21، 0/23، 0/36، 0/38، 0/41 و 0/04 گزارش کردند و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای نمونهای شامل 135 تن بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس برابر با 0/73 گزارش شد.
پرسشنامه تنفسی سنتجورج، ساخته جونز و همکاران [
24] 50 گویه دارد که 3 خردهمقیاس علائم، فعالیتها و تأثیرگذاری را در یک طیف لیکرت از 0 تا 100 ارزیابی میکند. جونز و همکاران [
24]، همبستگی این ابزار را با ابزار خودگزارشی درجهبندی سلامت در دامنهای از 0/15 تا 0/40 گزارش کردند. فلاحتفتی و همکاران [
25] برای این ابزار ضریب آلفای کرونباخ 0/91 و همبستگی این ابزار را با تعداد کلی داروها، تعداد ویزیتهای بالینی و بستری شدنها به عنوان شاخصی از روایی ابزار گزارش کردند.
در مطالعه حاضر، جلسات آموزش الگوی سبک ارتقادهنده سلامت بر اساس آزمایش ارائهشده توسط والکر و همکاران طی 6 جلسه هفتگی به مدت 90 دقیقه برگزار شد [
14] که به تفصیل در ادامه مرور میشود:
جلسه اول: در این جلسه شرکتکنندهها آموختند که مقابله سازوکاری است که برای مهار اثر استرس و برخورد با منابع فشار روانی، الگوهای متفاوتی دارد. انواع مقابله به هیجانمدار، مسئلهمدار و اجتنابی تقسیم میشود.
جلسه دوم: در این جلسه شرکتکنندهها آموختند که انتخابها و الگوی سبک زندگی افراد بر سلامت و طول عمر آنها تأثیرگذار است. اجزای حفاظتکننده سلامت، احتمال مواجهه فرد را با بیماری یا آسیب کاهش میدهند.
جلسه سوم: در این جلسه شرکتکنندهها با مواد غذایی آشنا شدند. برای مثال، برخی از انواع روغنها و مواد غذایی، چربی امگا 3 و امگا 6 دارند. این چربیها برای سلامت بسیار ضروری هستند و باید حتماً طی روز در رژیم غذایی از این 2 نوع چربی وجود داشته باشند، اما بعضی از مواد غذایی حاوی چربیهای نامطلوب هستند و به همین دلیل، نباید زیاد استفاده شوند. امروزه بسیاری از مواد غذایی موجود در بازار، بهخصوص مواد غذایی فراوریشده (آماده یا نیمه آماده) مقادیر زیادی چربی دارند.
جلسه چهارم: در این جلسه شرکتکنندهها با تعریف و انواع فعالیتهای بدنی آشنا شدند. برای مثال، این فعالیتها میتوانند توانایی عملکرد و تناسب قلبیعروقی را بهبود ببخشند و هرچه میزان انرژی مصرفشده طی 1 هفته (البته به طور منظم و برای حداقل 6 هفته متوالی) بیشتر باشد، اثرات مفید آن بر قلب و عروق بیشتر خواهد بود.
جلسه پنجم: در این جلسه شرکتکنندهها آموختند ایمان به خدا موجب میشود نگرش فرد به کل هستی هدفدار و دارای معنا باشد و ایمان نداشتن به خدا موجب میشود که فرد انسجام و آرامش نداشته باشد. علاوه بر این، میتوان چنین بیان کرد که اعمال مذهبی از لحاظ درونفردی، فرد را قادر میکند تا از لحاظ فیزیولوژیکی، شناختی و عاطفی، استرس و ناتوانیاش را کنترل کند.
جلسه ششم: در این جلسه شرکتکنندهها آموختند روابط بینفردی برای فرد منابع حمایتی فراهم میکند. حمایت بینفردی (اجتماعی) منابع و روابط متقابلی تعریفشده که برای شخص از جانب دیگران به منظور کمک به او در کنار آمدن مفید با مشکلاتش فراهم شده است.
در پژوهش حاضر، پس از گمارش تصادفی شرکتکنندهها، در مرحله بعد، ابزارها به عنوان پیشآزمون روی شرکتکنندههای گروه آزمایش و کنترل قبل از شروع آزمایش به اجرا در آمد. برای رعایت ملاحظات اخلاقی به تمام شرکتکنندهها اطمینان خاطر داده شد که تمام اطلاعات حاصل از این مطالعه تنها به منظور ارائه نتایج در پایاننامه است و تمام اطلاعات آنها تا آخر محرمانه باقی خواهد ماند.
همچنین به آنها یادآوری شد که هر زمان که مایل بودند میتوانند از مطالعه خارج شوند. به جهت رعایت اصول اخلاقی گروه کنترل نیز از آزمایشی مشابه پس از پایان مطالعه بهرهمند شدند. جهت توصیف دادهها از میانگین و انحراف معیار و برای تحلیل دادهها از روشهای آماری آزمون کای دو، کای اسکوئر و تحلیل واریانس با طرح اندازهگیری مکرر و برای آزمون پیشفرضهای آزمون از آزمون شاپیرو ویلک، آزمون لوین، آماره ام باکس، آزمون کرویت موخلی و آزمون تعقیبی بونفرونی و سطح معناداری 0/05 استفاده شد. دادهها در نرمافزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد.
یافتهها
نتایج پژوهش نشان داد 2 گروه از نظر سن، جنس، تحصیلات، شغل و وضعیت تأهل همسان بودند. میانگین سنی افراد شرکتکننده در گروه آزمایش 9/38±39/97 و در گروه کنترل 7/46±39/17 بود.
در ادامه، پیشفرضهای تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر بررسی شد. نتایج بررسی پیشفرض نرمال بودن که به وسیله آزمون شاپیرو ویلک بررسی شد، نشان داد متغیر ادراک بیماری در هر 2 گروه و هر 3 مرحله پیشآزمون و پسآزمون و پیگیری توزیع نرمال داشت و فرض نرمال بودن برقرار بود. آماره لوین نیز نشان داد برای هیچیک از متغیرهای پژوهش معنادار نبود؛ بنابراین مفروضه همگنی واریانس برای متغیرهای وابسته در 3 مرحله برقرار بود. بررسی نتایج آزمون کرویت موخلی نشان داد فرض برابری واریانسهای درون آزمودنیها برای متغیر ادراک بیماری برقرار بود.
جدول شماره 2 نشان میدهد اثر گروه، زمان و اثر تعاملی زمان*گروهها برای متغیر علائم بیماری معنادار بود؛ بنابراین آزمایش ارتقای سلامت بر علائم بیماری بیماران آسم اثربخش بود.
جدول شماره 3 نشان میدهد اثر گروه، زمان و اثر تعاملی زمان*گروهها برای متغیر ادراک بیماری معنادار بود؛ بنابراین آزمایش ارتقای سلامت بر ادراک بیماری بیماران آسم اثربخش بود.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش سبکهای ارتقادهنده سلامت بر علائم جسمانی و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به آسم بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد آزمایش ارتقای سلامت بر علائم بیماری و ادراک بیماری در بیماران آسم اثربخش است و اثربخشی آن در 1 دوره پیگیری 3 ماهه تداوم دارد.
در تبیین یافته حاضر، میتوان گفت آموزش بهداشت که تحت عنوان ارتقای سلامت از آن یاد میشود، رویکردی است که برای آموزش و ایجاد رفتارهای سلامت به طور معمول از آن استفاده میشود [
26]. آموزش ارتقای سلامت عبارت است از کمک به افراد برای کشف همافزایی بین احساسات اصلی خود و سلامت مطلوب، افزایش انگیزش برای تلاش به رسیدن سلامتی مطلوب و حمایت از آنها در تغییر شیوه زندگی خود برای حرکت به سوی یک حالت سلامت مطلوب است.
سلامت مطلوب شامل تعادل پویا از سلامت جسمی، عاطفی، اجتماعی، روحی و فکری است. تغییر در شیوه زندگی میتواند از طریق ترکیبی از تجارب یادگیری تسهیل شود که موجب افزایش آگاهی، افزایش انگیزش و ایجاد مهارتها و مهمتر از همه، از طریق ایجاد فرصتهایی برای دسترسی باز به محیط شود که در سادهترین انتخاب موجب رفتارهای مثبت سلامت شود [
27].
هدف از ارتقای سلامت تمرکز بر ظرفیتهای شخص برای سلامت و تشویق او به تغییر متناسب در عادات فردی، سبک زندگی و محیطی است به شکلی که ریسکها کاهش یافته و سلامت و رفاه او افزایش یابد. ارتقای سلامت، فرایند فعالی است که در آن چیزی برای شخص تجویز نمیشود یا به او دیکته نمیشود. ارتقای سلامت به خود فرد بستگی دارد و فرد باید تصمیم بگیرد که آیا سطح سلامت خود را به سطوح بالاتر ارتقا دهد. تنها شخص است که میتواند این تصمیمات را بگیرد [
28].
یکی از عناصر اصلی ارتقای سلامت، آموزش سلامت است که شامل هر فعالیتی است که با هدف افزایش آگاهی سلامت انجام میشود و هدف آن ارتقای سلامت و پیشگیری از بیماری و ناخوشی است. آموزش سلامت ممکن است متوجه آگاهی، نگرش و رفتار افراد باشد [
16]. آموزش سبک زندگی ارتقادهنده سلامت، دانش و آگاهیهای فرد را افزایش میدهد و باعث تغییر نگرش و عادات و رفتارهای نادرست فرد میشود و آشنایی به رفتارهای ارتقادهنده سلامت میتواند فرد را بر آن دارد که زمینههای ایجاد یا تقویت رفتارها و عادات ارتقادهنده سلامت را در خود ایجاد کند. زمانی که فرد در طول آموزش به تأثیر مثبت رفتارهای سالم آگاهی یابد و به صورت عملی آنها را تمرین کند، این مسئله میتواند زمینههای انجام رفتارهای سالم را در شخص به وجود آورد [
26] و بدین ترتیب همچنان که نتایج پژوهش حاضر نشان داد بر کاهش علائم جسمانی و افزایش ادراک بیماران از بیماریشان اثرگذار است.
میتوان گفت آموزش بهداشت که تحت عنوان ارتقای سلامت از آن یاد میشود، رویکردی است که برای آموزش و ایجاد رفتارهای سلامت به طور معمول از آن استفاده میشود. سبک زندگی ارتقادهنده سلامت شامل فعالیتهایی است که سطح بهزیستی و توان بالقوه سلامت افراد، خانوادهها و اجتماع را بهبود میبخشد و بالا میبرد.
به باور والکر و همکاران [
14] این رفتارها در حفظ و ارتقای سطح بهزیستی، خودشکوفایی و تکامل افراد تأثیر دارند. سبک زندگی فعالیت عادی و معمول روزانه است که طی آزمایش سبک زندگی سلامت بیماران مبتلا به آسم، آنها را در زندگی خود به طور قابلقبول پذیرفتند، به طوری که این فعالیتها بر سلامت آنها تأثیر گذاشت. این افراد با انتخاب سبک زندگی برای حفظ و ارتقای سلامت خود و پیشگیری از بیماری اقدامات و فعالیتهای مؤثری را انجام داد. در این پژوهش از ابزار خودگزارشی برای اندازهگیری ادراک از بیماری استفاده شد که ممکن است افراد آگاهانه و ناآگاهانه در مطلوب جلوه دادن خود و انکار سعی کرده باشند؛ بنابراین جانب احتیاط باید رعایت شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مقاله برگرفته از پایاننامه دکتری رشته روانشناسی سلامت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کیش با کد اخلاق کمیته مصوب به شماره IR.HUMS.REC.1398.321 است.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده و هزینهها از جانب نویسنده اول تأمین شده است.
مشارکت نویسندگان
اجرا، تحلیل و تفسیر دادهها: لیلا آسانی؛ طراحی، مدیریت طرح، مفهومسازی و تهیه پیشنویس: مهرداد ثابت؛ بازبینی، اصلاح، ویراستاری و نهاییسازی مقاله: امین رفیعیپور.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از همه بیماران بیمارستان شهید فیاضبخش که در این پژوهش شرکت کردند و همچنین مسئولین دانشگاه آزاد اسلامی واحد کیش که با همکاری خود امکان این پژوهش را فراهم آوردند، تشکر و قدردانی میکنیم.