مقدمه
شیر مادر موهبتی الهی است که نه تنها حافظ سلامت دوران کودکی، بلکه زمینهساز سلامتی انسان طی دوران زندگی است [
1]. سازمان بهداشت جهانی بهدلیل اثرات مثبت شیر مادر بر سلامت مادر و نوزاد، تغذیه انحصاری با شیرمادر از نوزادی تا 6 ماهگی را مورد تأکید قرار داده است [
2]. شیر مادر دارای همه مواد مغذی قابلجذب برای کودک بوده و میتواند انرژی و رشد وی را تأمین کند [
3]. تغذیه نوزاد نارس با شیر مادر بسیار حیاتی است و میتواند در کاهش عفونتهای بیمارستانی و کاهش طول مدت بستری در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان مؤثر باشد [
4]. آمار نشان میدهد در کشورهای درحالتوسعه 70 درصد از مرگومیر کودکان بهعلت عدم استفاده از شیر مادر است [
5]. علیرغم نقش بسیار ارزشمند تغذیه با شیر مادر در پیشگیری از بیماریها، متأسفانه نوزادان نارسی هستند که به دلایلی از تغذیه با شیر مادرمحروم میمانند [
6].
آمار نشان میدهد در ایران 23/1 درصد نوزادان نارس از شیر مادر تغذیه میشوند [
3]. طبق مطالعات انجامشده، نارسی و کموزن بودن نوزاد هنگام تولد و درنتیجه تنشهای روانی ایجادشده در مادر بهعلت تولد چنین نوزادی از عوامل تأثیرگذار در عدم شیردهی مادر به نوزاد نارس است [
7]. هرچند تحقیقات نشان میدهند اطلاعات و آموزش نکات مراقبتی به والدین سبب میشود آنان احساس کنترل و قدرت بیشتری بر موقعیت خود داشته باشند و دیدگاه واقعگرایانه نسبت به ظاهر و وضعیت نوزاد نارس و ضعیف کسب کنند و در مراقبت از نوزاد مشتاقانه مشارکت نمایند [
8]، اما نباید فراموش کرد که تنها داشتن آگاهی برای انجام موفقیتآمیز وظایف کافی نیست. مادر برای دستیابی به مراقبت مطلوب از نوزاد نارس نیاز به حس خودکارآمدی مناسب و کافی نیز دارد [
9].
خودکارآمدی به مفهوم عمومی، اعتماد شخص به تواناییهای خود برای انجام یک رفتار خاص بهصورت موفقیتآمیز است که میتواند بر طرز فکر، احساس و عملکرد فرد تأثیر گذارد و فاکتوری تعیینکننده در انگیزه فرد باشد [
10, 11]. آموزش مادران نوزاد نارس براساس نظریههای خودکارآمدی نه تنها آگاهی آنها در چگونگی شیردهی به نوزاد را بالا خواهد برد بلکه باعث ایجاد میزان بالای اشتیاق در پذیرش نوزاد و رفتار مناسب در ایفای وظیفه مادری میشود. همچنین باعث کم شدن رفتارهای منفی نسبت به نوزاد خواهد شد [
12]. خودکارآمدی شیردهی به توانایی یا اعتماد به نفس مادر برای شیردادن به نوزادش بستگی دارد و تصمیم وی را برای ادامه شیردهی به کودک تحت تأثیر قرار میدهد [
13].
یکی از نظریههای کارآمد درزمینه آموزش شیردهی به مادر نظریه خودکارآمدی بندورا است [
14]. به عقیده بندورا افرادی که دارای باورهای قوی درمورد تواناییهای خود هستند نسبت به افرادی که درمورد تواناییهای خود تردید دارند، بیشتر در انجام تکالیف کوشش و پافشاری میکنند و درنتیجه عملکرد آنها در انجام تکالیف بهتر است [
11]. خودکارآمدی شیردهی که از سازههایی نظریه شناختی اجتماعی بندورا است، باور و اطمینان فرد در توانایی خود جهت رفتارهای بهداشتی مانند شیردهی انحصاری و موفق است [
5]. برطبق نظریه بندورا، خودکارآمدی تحت تأثیر 4 منبع اطلاعاتی اصلی قرار میگیرد که عبارتاند از:
۱. دستاوردهای عملکردی (مانند تجربه شیردهی قبلی)؛
2. تجربههای نیابتی یا جانشینی (مانند مشاهده زنان شیرده دیگر)؛
3. متقاعدسازی کلامی (مانند تشویق ازطریق دوستان، اعضای خانواده و غیره)؛
4. پاسخهای فیزیولوژیکی (مانند خستگی، اضطراب، افسردگی) [
15].
نتایج مطالعه قاسمی و همکاران با بررسی سیستماتیک تأثیر مداخلات با استفاده ازنظریه خودکارآمدی بندورا بر خودکارآمدی شیردهی در مادران ایرانی نشان داد مادران گروه آزمایش، نمره خودکارآمدی شیردهی بالاتری نسبت به گروه کنترل داشتند [
16]. همچنین نتایج مطالعه ملکی و همکاران نیز نشان داد مداخله آموزشی مبتنی بر نظریه و در قالب کلاس گروهی در مقایسه با مراقبتهای معمولی، تأثیر بیشتری بر خودکارآمدی شیردهی دارد [
17].
هرچند افزایش خودکارآمدی مادر باعث ایجاد درجات بالاتری از رفتار شیردهی با پستان میشود و مهمترین عامل در پیشگویی شیردهی انحصاری در 3 ماهه سوم پس از زایمان نیز بوده و توانسته شانس شیردهی را به میزان 1/04 افزایش دهد [
18]، اما متأسفانه نتایج مطالعات حاکی از آن است که درصد زیادی از مادران احساس شایستگی و صلاحیت و احساس خودکارآمدی درزمینه شیردهی با پستان به نوزاد نارس و درمورد نقش والدینی ندارند [
19].
باتوجهبه اهمیت تغذیه انحصاری با شیر مادر بهویژه در نوزادان نارس و باتوجهبه اینکه خودکارآمدی عامل انگیزشی بسیار مهم برای تداوم تغذیه با شیرمادر است و مطالعات محدودی در ارتباط با آموزش شیردهی مادران مبتنی بر نظریههای خودکارآمدی دردسترس است؛ مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی براساس تئوری خودکارآمدی بندورا بر رفتار شیردهی مادر به نوزاد نارس انجام شد.
مواد و روشها
مطالعه حاضر یک پژوهش نیمهتجربی و مداخلهای است که در سال 1399 انجام شده است. جامعه تحقیق در این مطالعه مادران نوزادان نارس بستریشده در بخش نوزادان و بخش مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان فوق تخصصی کودکان شهر بندرعباس بود. بدین صورت که در گروه آزمایش 17 نفر بستری در بخش نوزادان و 24 نفر بستری در بخش مراقبتهای ویژه بودند. در گروه کنترل نیز 20 نفر در بخش نوزادان و 21 نفر در بستری در بخش مراقبتهای ویژه بودند.
برای محاسبه حجم نمونه موردنیاز این مطالعه نیمهتجربی از فرمول اندازه نمونه مطالعات مقایسهای با احتساب 0/63=d و 1/06=s2 و 0/84=s1 و همچنین در نظر گرفتن خطای 0/2=β و 0/05=α (توان 80 درصد) اندازه نمونه موردنیاز در نرمافزار آماری Medcal نسخه 14 برابر با 37 نفر در هر گروه به دست آمد. ازآنجاییکه امکان ریزش نمونهها در طول اجرای مطالعه وجود داشت با در نظرگرفتن 10 درصد ریزش، اندازه نمونه برای هر کدام از گروهها به 41 نفر در هر گروه افزایش داده شد و مجموعاً 82 نفر مورد مطالعه قرار گرفتند. روش نمونهگیری ابتدا از نوع نمونهگیری دردسترس و سپس افراد بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل بهروش بلوکهای 4 تایی انتخاب شدند. به این صورت که در بازه زمانی انتخاب نمونهها، مادران نوزادان نارس بستری به ترتیب ارجاع به بخش و دریافت رضایت مادران به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. سپس براساس لیست تصادفیسازی به یکی از 2 گروه آزمایش و کنترل تخصیص داده شدند.
معیارهای ورود به مطالعه شامل نوزاد نارس با سن داخل رحمی بیشتر از 27 و کمتر از 37 هفته، عدم ابتلا به بیماری مادرزادی خاص از جمله بیماری مادرزادی قلبی، انواع سندرومها وغیره، اولین نوبت بستری نوزاد، حداقل زمان بستری در بخش با دستور پزشک 4 روز، نخستزا بودن مادر، عدم وجود سابقه اختلالات روانپزشکی شناختهشده تحت درمان در مادر براساس اظهارات فردی و مدارک موجود در پرونده، داشتن سواد خواندن و نوشتن، بارداری تک قلو، میسر بودن امکان تماس تلفنی و معیارهای خروج مطالعه شامل نوزادان با وزن تولد کمتر از 1500 گرم، ناپایداری شرایط پزشکی نوزاد نارس، کنتراندیکاسیون شیردهی، تحصیل مادر در رشته های علومپزشکی، سابقه شرکت در هرگونه برنامه آموزشی در ارتباط با مراقبت از شیرخوار، اعتیاد به موادمخدر و انصراف از شرکت در مطالعه بود.
برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی، ابزار خودکارآمدی والدینی بارنس و چکلیست مشاهدهای رفتار شیردهی مادر استفاده شد. پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی شامل سن مادر، میزان تحصیلات مادر، درآمد ماهیانه، شغل مادر، ناخواسته یا خواسته بودن بارداری، نوع زایمان و جنس و وزن نوزاد است. ابزار خودکارآمدی والدینی بارنس یک ابزار اختصاصی برای اندازهگیری خودکارآمدی مادرانی است که نوزاد آنها زودتر از موعد به دنیا آمده و در بیمارستان بستری شدهاند. این ابزار شامل 20 پرسش بوده و 4 خردهمقیاس آن شامل روشهای مراقبتی، رفتارهای برانگیزننده، درک رفتارها یا پیامها و باورهای موقعیتی است. هر آزمودنی پاسخ خود را بر روی یک مقیاس 4 نقطهای لیکرت از کاملاً مخالفم (نمره 1) تا کاملاً موافقم (نمره 4) مشخص میکند. حداقل نمره 20 و حداکثر نمره 80 است. نمره 20 تا 45 سطح خودکارآمدی پایین، نمره 46 تا 65 سطح خودکارآمدی متوسط و نمره 66 تا 80 سطح خودکارآمدی خوب را نشان میدهد [
20]. این پرسشنامه در مطالعه علیآبادی و همکاران در سال 1392 به فارسی ترجمه شده و روایی و پایایی آن بررسی و انجام شده است [
21]. همچنین پایایی ابزار توسط زارعینژاد و همکاران در سال 1397 با ضریب آلفای کرونباخ 91 درصد محاسبه و تأیید شده است [
20]. چکلیست مشاهدهای رفتار شیردهی مادر شامل 20 خرده مهارت برای ارزیابی نحوه شیردهی با پستان است. اگر مادر رفتار موردنظر را انجام دهد، نمره یک و اگر رفتار مورد نظر را انجام ندهد، نمره صفر به او تعلق میگیرد. حداقل نمرهای که مادر از این چکلیست میتواند کسب کند، نمره صفر و حداکثر نمره 20 است. این چکلیست را قاسمی و همکاران در سال 1391 طراحی و تأیید کردند [
22].
جهت بررسی میزان پایایی از روش پایایی بین ارزیابان (توسط دو مشاهدهگر همزمان) استفاده شد و طی آن ضریب کاپای بهدستآمده برای مهارت شیردهی بالاتر از 0/7 درصد محاسبه شد. جهت اندازهگیری وزن نوزاد از وزنه دیجیتال مارک استفاده شد. جمعآوری دادهها در 3 مرحله قبل از مداخله، هنگام ترخیص و 1 هفته پس از ترخیص (مادر و نوزاد 1 هفته پس از ترخیص جهت پیگیری درمان نوزاد به درمانگاه بیمارستان کودکان مراجعه میکند) انجام شد. مادران در گروه کنترل، آموزشهای معمول بخش نوزادان را دریافت کرد و مداخله آموزشی در گروه آزمایش براساس چهار منبع اطلاعاتی ارائهشده توسط بندورا طی 4 جلسه آموزشی 45 تا 60 دقیقهای به شرح زیر اجرا شد.
ابتدا با مشورت پزشک معالج، تاریخ احتمالی ترخیص نوزاد تعیین شد و 4 روز قبل از ترخیص، آموزش برای گروه آزمایش شروع شد. آموزش مادران گروه آزمون طی 4 جلسه 45 تا 60 دقیقهای در کلاس آموزشی در بیمارستان کودکان بهصورت تک نفره اجرا شد. در اولین جلسه آموزشی در ارتباط با شرایط نوزادان نارس، تفاوت آنها با نوزادان ترم، تفاوتهای مراقبتی نوزادان نارس، بیماریهای شایع و مراقبتهای همگام با رشد و تکامل این نوزادان برای مادر توضیحات کامل داده شده و به مادر فرصت داده شد تا سؤالات خود را بپرسد. همچنین درمورد نگرشها و باورهای مثبت و منفی مادران درمورد نوزاد نارس بحث و گفتگو شد. در جلسات بعدی، تغذیه نوزاد با پستان آموزش داده شد. در این راستا جهت ایجاد باورهای خودکارآمدی از 4 منبع مهم خودکارآمدی که توسط بندورا توصیه شده است، استفاده شد.
منبع اول
اولین منبع، تجربههای موفق است. ازآنجاییکه موفقیتهای عملی مهمترین و قویترین منبع خودکارآمدی به شمار میآید، آموزش نحوه شیردهی به نوزاد بهصورت چهرهبهچهره و تکبهتک برای مادران انجام شد و از مادر درخواست شد که در حضور محقق به نوزاد شیر بدهد. موفقیت مادر در شیر دادن به نوزاد نارس در این مرحله از مداخله عامل انگیزشی بسیار مهمی در سعی برای ادامه شیردهی به نوزاد بود.
منبع دوم
تجربههای جانشینی دومین منبع خودکارآمدی است که با مشاهده رفتار مادران دیگر که درزمینه شیردهی تجربه و تبحر داشتند، انجام شد.
منبع سوم
سومین منبع خودکارآمدی مادر، ترغیب کلامی است. تشویق و ترغیب کلامی مادر هنگام شیر دادن به نوزاد توسط محقق، اعضای خانواده بهویژه مادربزرگ نوزاد انجام شد.
منبع چهارم
جهت تامین چهارمین منبع خودکارآمدی که چگونگی حالت فیزیولوژیکی و هیجانی مادر هنگام شیر دادن به نوزاد است، جلسات آموزشی در محیطی آرام و به دور از سر و صدا برگزار و سعی شد تا از حضور همسر و مادربزرگ نوزاد برای کاهش اضطراب و استرس مادر استفاده شود. بدینصورت که در گروه آزمایش 13 نفر در حضور همسر و 28 نفر در حضور مادربزرگ و در گروه کنترل 10 نفر در حضور همسر و 31 نفر در حضورمادربزرگ استفاده شد.
قبل از انجام مداخله پرسشنامه اطلاعات جمعیتشناختی و ابزار خودکارآمدی درکشده والدینی و چکلیست رفتار شیردهی مادر تکمیل شد. همچنین در پایان جلسه آخر (روز ترخیص) و 1 هفته پس از ترخیص هنگامی که مادر به همراه نوزاد جهت پیگیری درمان به درمانگاه بیمارستان مراجعه کردند، مجدداً پرسشنامه خودکارآمدی درکشده والدینی و چکلیست رفتار شیردهی شیردهی مادر تکمیل شد. شرکت در این مطالعه براساس تمایل مادران صورت گرفت و امکان انصراف واحدهای پژوهش از همکاری با محقق در هر زمان بدون تحت تأثیر قرار گرفتن روند مراقبتی آنها وجود داشت. چنانچه نمونههای گروه آزمایش هر سؤالی درزمینه اجرای طرح داشتند، میتوانستند در زمانهای تعیینشده با محقق تماس تلفنی داشته باشند. درنهایت اطلاعات بهدستآمده با آمارهای توصیفی (جدول، میانگین و انحرافمعیار) و استنباطی (آزمون تی زوج و تی مستقل) در نرم افزار SPSS، نسخه 24 تجزیه وتحلیل شد.
یافتهها
پژوهش حاضر بر روی 82 نفر از مادران نخستزا دارای نوزاد نارس انجام شد. یافتههای پرسشنامه جمعیتشناختی در دو گروه آزمایش و کنترل ازنظر آماری تفاوت معناداری نداشتند. نتایج نشان داد میانگین سن مادر در گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 29/6 و 28/2 سال است. میانگین وزن تولد نوزاد در دو گروه آزمایش و کنترل نیز به ترتیب 2332/3 و 2277/3 گرم بود. 61 درصد نوزادان در گروه آزمایش پسر و 39 درصد دختر بودند. در گروه آزمایش و کنترل به ترتیب 75/6 و 85/4 درصد از مادران خانهدار بودند. سطح تحصیلات اکثر مادران در گروه آزمایش (46/3 درصد) و گروه کنترل (48/8 درصد) زیر دیپلم بود. سایر ویژگیهای جمعیتشناختی کیفی مادر و نوزاد در
جدول شماره 1 ارائه شده است.
نتایج مطالعه نشان داد میزان خوکارآمدی مادر قبل از مداخله در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری نداشتند (0/73=P)، درحالیکه میانگین میزان خودکارآمدی مادر هنگام ترخیص و 1 هفته بعد از ترخیص در 2 گروه آزمایش و کنترل اختلاف معناداری داشتند (0/001=P) (
جدول شماره 2).
همچنین نمره رفتار شیردهی مادر قبل از مداخله، در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری نداشتند (0/95=P)، اما هنگام ترخیص و 1 هفته بعد از ترخیص در 2 گروه آزمایش و کنترل متفاوت بوده است و میزان خودکارآمدی و نمره رفتار شیردهی مادر پس از آموزش افزایش داشت (0/001=P) (
جدول شماره 3).
آزمون همبستگی دو متغیر خودکارآمدی و رفتار شیردهی مادر حاکی از آن است که این دو متغیر با هم همبستگی مستقیم داشته و با افزایش میزان خودکارآمدی مادر، نمره رفتار شیردهیاش نیز افزایش پیدا خواهد کرد (
جدول شماره 4).
بحث و نتیجهگیری
مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی مبتنیبر نظریه خودکارآمدی بندورا بر رفتار شیردهی مادر به نوزاد نارس انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد پس از اجرای مداخله آموزشی نه تنها نمره خودکارآمدی مادر افزایش پیدا میکند بلکه نمره رفتار شیردهی مادر به نوزاد نیز بهطور قابلملاحظهای افزایش پیدا کرده است.
در مطالعه حاضر میانگین نمره خودکارآمدی مادران در هر 2 گروه، در 2 زمان ارزیابیشده (هنگام ترخیص و 1 هفته پس از ترخیص)، افزایش یافته بود که این افزایش ازنظر آماری معنادار بود. نتایج مطالعه انگ و همکاران در سال 2014 در سنگاپور نیز حاکی از آن است که آموزش مادران نخستزا میتواند منجر به افزایش خودکارآمدی آنها شود و مادران پس از آموزش نهتنها نمره خودکارآمدی بالاتری نسبت به گروه کنترل دارند بلکه کمتر دچار افسردگی پس از زایمان میشوند و نسبت به گروه کنترل طی 6 الی 12 هفته بعد از زایمان نمره افسردگی کمتری دارند [
23]. نتایج مطالعه رضاپور و همکاران [
24] نیز همسو با نتایج مطالعه حاضر هست و نشان میدهد آموزش بر خودکارآمدی مادر در امر شیردهی نوزاد با پستان مؤثر است. هرچند افزایش خود کارآمدی مادر نتیجهای بسیار مهم و با ارزش پس از آموزش است، اما نباید فراموش کرد که خودکارآمدی یک اعتقاد و باور ذهنی در انجام موفق یک رفتار است و بررسی اینکه ایجاد این اعتقاد و باور تا چه میزانی به انجام موفقیتآمیز آن رفتار خاص منجر میشود نیز ضروری به نظر میرسد. در همه این مطالعات تنها خودکارآمدی مادر مورد بررسی قرار گرفته و رفتار مراقبتی مادر بررسی نشده است و مشخص نیست آیا افزایش خودکارآمدی که اعتقاد و باور مادر در توانایی مراقبت از نوزاد است، توانسته باعث تغییر در انجام مهارتهای مراقبت از نوزاد شود، در حالی که مطالعه حاضر به بررسی این مهم نیز پرداخته و نتایج نشان میدهد، افزایش خودکارآمدی و اعتقاد و باور مادر در مراقبت از نوزاد منجر به انجام بهتر رفتار شیردهی به نوزاد که از مهمترین رفتارهای مراقبت از نوزاد است شده است.
یکی از مهمترین منابع چهارگانه خودکارآمدی بندورا ترغیب کلامی و محبتهای انرژیزا است. این منبع بیانگر این اصل است که گفتن این جمله به افراد که «توانایی رسیدن به آنچه را میخواهند» دارند، میتواند کارایی فرد را افزایش دهد. در مطالعه حاضر نیز با آموزش مادران بر اساس این تئوری و با استفاده از این منبع خودکارآمدی، مادران دارای نوزاد نارس با تشویق محقق، همسر و مادربزرگ نوزاد توانستند به این خود باوری برسند که توانایی شیردهی موفقیتآمیز به نوزاد را دارند.
در این راستا مطالعه نازرینا و همکاران نشان داد نقش حمایتی و تشویق مادربزرگ نوزاد، همسر، خانواده و بستگان میتواند موجب استمرار شیردهی با پستان شود [
25]. چهارمین منبع تئوری بندورا به شرایط فیزیولوژیک و حالات هیجانی مادر مثل استرس، اضطراب و خستگی اشاره میکند و حاکی از آن است که این حالات میتوانند بر تأثیر نتیجه برنامه آموزشی مؤثر باشد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد آموزش مادر در محیط آرام و دور از استرس و اضطراب میتواند باعث ارتقا رفتار شیردهی مادر شود. در همین راستا نتایج مطالعه سنجری و همکاران نشان داد حل تعارض بدون استرس شانس تغذیه با شیرمادر را افزایش میدهد [
26].
در ارتباط با تأثیر برنامه آموزشی بر رفتار شیردهی مادر نیز نتایج مطالعات بسیار زیادی همسو با نتایج مطالعه حاضر است. مطالعه حیدرینیا و همکاران نشان داد آموزش برنامهریزی شده بر عملکرد مادر درزمینه تغذیه با شیرمادر مؤثر است [
27]. نتایج مطالعه چیپوجولا و همکاران [
28] نیز همسو با نتایج مطالعه حاضر بود. هرچند مطالعات گوناگون تأثیرات مثبت آموزش بر نوع شیردهی مادر به نوزاد را تأکید کردهاند، اما مطالعاتی نیز هستند که نتایج آنها حاکی از عدم وجود تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایش و کنترل ازنظر قصد رفتاری پس از مداخله آموزشی است. از جمله مطالعه احمدی و همکاران در مطالعهای به بررسی تأثیر برنامه آموزشی براساس تئوری رفتار برنامهریزیشده در زنان باردار نخستزا پرداختند، نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمره نگرش قبل و بعد آموزش در گروه آزمایش نشان نداد [
29]. علت این اختلاف نتایج میتواند ناشی از تفاوت در جامعه پژوهش، فاصله اجرای برنامه آموزش تا زایمان و مکان انجام پژوهش باشد. باتوجهبه اینکه نگرش فرد مجموع عقاید فرد نسبت به یک عمل یا رفتار خاصی است، برای تغییر نگرش باید عقاید وی تغییر کند. بنابراین زمان طولانیتر نیاز است. این امر هم مستلزم آموزش بیشتر در زمان طولانیتر است.
در مطالعه حاضر نشان داده شد ارتباط معناداری بین متغیرهای جمعیتشناختی با خودکارآمدی شیردهی وجود ندارد که این نتایج با مطالعه نارسان و همکاران همخوانی دارد، بهطوریکه بین متغیرهای سطح تحصیلات مادر، اشتغال و نوع زایمان با خودکارآمدی شیردهی رابطه معناداری وجود نداشت [
30].
براساس نتایج، میتوان اظهار کرد که در این مطالعه آموزش سبب افزایش خودکارآمدی مادران شده است که با در نظر داشتن اهمیت خودکارآمدی بالای مادران در مراقبت از نوزاد، ضرورت آموزش مادران در مراقبت از نوزاد نارس بیش از پیش احساس میشود و توجه به این امر مهم باید از اولویتهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشد.
باتوجهبه محدودیت زمانی پژوهشگر که آموزشها و ارزیابی عمدتاً در زمان بستری نوزاد و 1 هفته پس از ترخیص صورت گرفته است، پیشنهاد میشود پژوهش حاضر در جمعیتی بزرگتر و چند مرکز با تصادفیسازی دقیقتر و مدتزمان طولانیتر انجام شود. همچنین این مطالعه پیشنهاد میکند پژوهشی مشابه این پژوهش برای نوزادان ترم یا نوزادانی با سایر مشکلات پزشکی انجام شود.
از محدودیتهای این مطالعه میتوان به همزمان شدن حضور مادران هر 2 گروه در بخش و دریافت آموزش در همان زمان اشاره کرد که با احتمال انتقال مطالب فراگرفتهشده طی مصاحبت با همدیگر، میتوانست بر نتایج مطالعه تأثیر بگذارد.
کاربرد یافتههای مطالعه حاضر در حوزه خدمات پرستاری بالینی میتواند به بالا بردن کیفیت و کارآیی برنامههای آموزشی مربوط به مادران دارای نوزاد نارس در مراکز بهداشتی درمانی کمک کند. همچنین باتوجهبه این که انجام هر پژوهش منجر به شناسایی مسائل و مشکلات جدیدی میشود، انجام مطالعه حاضر میتواند پیشزمینهای برای سایر پژوهشها در حیطه پرستاری و آموزش والدین باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه دارای تأییدیه اخلاقی به شماره IR.HUMS.REC.1398.377 از کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی هرمزگان است.
حامی مالی
این مطالعه با حمایت مالی معاونت تحقیقات و فناوری دانشگاه علومپزشکی هرمزگان انجام شد.
مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه: فریبا اسدی نوقابی و عارف زارعی؛ جمعآوری اطلاعات، فریبا اسدی نوقابی؛ همکاری در نگارش و بازنگری مقاله: محسن یوسفی، الناز گل علیپور، فریبا اسدی نوقابی و عارف زارعی؛ تحلیل آماری: هادی یوسفی؛ همکاری در جمع آوری اطلاعات و نگارش مقاله: الهام امینی.
تعارض منافع
نویسندگان هیچ گونه تعارض منافع ندارند.
تشکر و قدردانی
نویسندگان این مقاله از کلیه والدین نوزادان نارس شرکتکننده در پژوهش، مسئولان بیمارستان تخصصی کودکان تشکر و قدردانی میکنند.