مقدمه
جمعیت سالمندان بهدلیل کاهش مرگومیر ناشی از پیشرفت علومپزشکی، بهداشت، آموزش و پرورش و درنتیجه افزایش امید به زندگی و طول عمر در کلیه کشورهای جهان رو به افزایش است [
1]. سالمندان با بیماریهای مزمن زیادی مواجه میشوند که دیابت نوع 2 از جمله این بیماریهاست [
2].
دیابت نوع 2 شایعترین نوع دیابت است، بهطوریکه 90 تا 95 درصد موارد را شامل میشود و بهعلت عدم جذب سلولی قند خون ناشی از کاهش ترشح انسولین یا مقاومت سلولهای بدن در برابر انسولین ایجاد میشود [
3]. بیماران دیابتی اغلب در جدال طولانیمدت با بیماری و برنامهریزیهای کنترل بیماری، دچار شکست و ناامیدی میشوند و اغلب انگیزه برای مراقبت از خود و کنترل دقیق بیماری را از دست میدهند [
4]. افراد در برابر ابتلا به بیماری مزمنی مثل دیابت واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. این واکنشها بر شخصیت، مهارت سازگاری، حمایت اجتماعی، ماهیت بیماری و کیفیت زندگی و عملکرد فرد تأثیر میگذارد. ازجمله مسائلی که بیماران دیابتی با آن درگیر هستند، استرس و اضطراب ناشی از مواجهه با بیماری و کنار آمدن با آن است [
5].
بهطورکلی، نتایج پژوهشها نشان میدهد عوامل استرسزای مرتبط با سلامت با افزایش سن زیاد میشود [
6]. برای فردی که تحت شرایط استرسزا قرار دارد، ارزیابی سطوح استرس و روشهای مقابله با استرس مهم است. استرس بالا، مداوم و طولانیمدت، میتواند به ناسازگاری در فرد منجر شود و مشکلات جسمی و هیجانی از قبیل عدم رضایت فرد از خود، احساس شکست، اضطراب، ناکامی، رفتارهای دفاعی، افسردگی و کیفیت زندگی نامطلوب را برای فرد درپی داشته باشد [
7]. چن و همکاران در پژوهشی نشان دادند سطح بالای استرس ادراکشده با سطوح پایینتر عملکرد شناختی و تسریع در زوال شناختی در سالمندان چینیآمریکایی مرتبط است [
8].
علاوه بر استرس ادراکشده، احساس خودکارآمدی نیز یکی از متغیرهایی است که در افراد سالمند مبتلابه دیابت، تحت تأثیر قرار میگیرد [
9]. خودکارآمدی بهطورکلی بهمعنای شناخت فرد از انجام وظایف و مدیریت حوادث استرسزا و بهعلاوه عقیده فرد به تواناییهایش در انجام موفقیتآمیز رفتارهای خاص است. نتایج پژوهشها نشان میدهند خودکارآمدی، منبع روانی کلیدی در سازگاری با بیماریهای مزمن بهویژه دیابت محسوب میشود و بنابراین ارتقای خودکارآمدی میتواند در بهبود برنامههای خودمراقبتی آنان مؤثر باشد [
10].
همچنین در همین راستا پژوهشهای همهگیرشناسی نشان داده است که بیخوابی از انواع اختلالات شایع سالمندان بهویژه سالمندان مبتلابه دیابت است [
11]. اختلال خواب در سالمندان ممکن است منجر به افسردگی، سقوط، اختلالات حافظه، اشکال در تمرکز، تحریکپذیری، کیفیت پایین زندگی، دمانس، خستگی، خلق ناپایدار و اضطراب شود [
12].
در میان رویکردها و مداخلههای روانشناسی، آموزش تنظیم هیجان، درمانی است که باعث بهبود عملکرد سالمندان و ارتقای بهداشت روانی آنان در هنگام ابتلا به بیماری مزمن میشود [
13]. تنظیم هیجانی نقش مهمی در سازگاری با وقایع استرسزای زندگی بازی میکند. تلاش برای تنظیم هیجانها بهطور گستردهای تعیینکننده اثری است که این مشکلات بر بهزیستی روانی و جسمانی ما دارند [
14]. زنگیآبادی، صادقی و قدمپور نشان دادند آموزش راهبردهای پردازش هیجانمدار بر هیجان تحصیلی و خودکارآمدی دانشآموزان دختر تأثیر دارد [
15]. کامرون و همکاران در پژوهش خود نشان دادند آموزش تنظیم هیجان در بهبود تابآوری، بهزیستی روانشناختی و نشانههای جسمی بزرگسالان دارای پریشانی مزمن، مؤثر بوده است [
16]. پالمر و آلفانو [
17] هوم و همکاران [
18] و وانتیم و همکاران [
19] نیز ارتباط تنظیم هیجان و کیفیت خواب را در پژوهشهای خود نشان دادند.
بهطورکلی سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 نیز برای روبهرو شدن با چالشهای روزانه میبایست مهارتهای انطباقی را بیاموزند که یکی از مهمترین آنها میتواند برخورداری از مهارتهای تنظیم هیجان باشد. علیرغم موارد متعددی از پژوهشهای انجامشده در ارتباط با متغیرهای این پژوهش، تاکنون پژوهشی که بهطور مستقیم تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر استرس ادراکشده، خودکارآمدی و کیفیت خواب سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 را بررسی کرده باشد، انجام نشده است. باتوجهبه اهمیت کیفیت زندگی سالمندان دیابتی و رشد روزافزون جمعیت سالمند کشور، انجام پژوهش برای شناخت دقیقتر راهحلهای احتمالی در جهت برنامهریزی مراقبتی آنها ضروری به نظر میرسد. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی این سؤال انجام شد که آیا آموزش نظمجویی هیجان بر استرس ادارکشده، خودکارآمدی و کیفیت خواب سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثر است؟
مواد و روشها
این پژوهش از نوع کاربردی و طرح آن نیمهآزمایشی با پیشآزمون پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 جزیره کیش بود که توسط متخصصین مربوطه تشخیص قطعی دیابت نوع 2 را دریافت کردند. روش نمونهگیری در این مطالعه نمونهگیری دردسترس بود. نمونهها از بین تعدادی از سالمندانی که دارای تشخیص قطعی دیابت نوع 2 بودند، انتخاب شدند و سپس براساس معیارهای ورود به مطالعه و اجرای یک جلسه پیشآزمون با مصاحبه بالینی که توسط پژوهشگر زیر نظر روانپزشک و براساس معیارهای تشخیصی نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی انجام شد، 30 نفر (برای هر گروه 15 نفر) از سالمندانی که بالاترین نمرات را (بهعنوان خط پایه) پس از تکمیل پرسشنامهها کسب کردند، با روش نمونهگیری دردسترس و پس از تخصیص تصادفی در 2 گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ملاکهای ورود به پژوهش عبارت بودند از عدم سابقه شرکت در کارگاه آموزش نظمجویی هیجان، نداشتن سابقه اختلال روانی و بیماریهای جسمی خاص و مزمن، کسب نمره موردنظر در متغیرهای وابسته پژوهش و ملاکهای خروج شامل غیبت بیش از 2 جلسه در جلسات آموزش و عدم عوارض شدید منجر به بستری بود. ملاحظات اخلاقی شامل دریافت فرم رضایت آگاهانه کتبی برای شرکت در پژوهش مبنی بر داوطلبانه بودن شرکت در پژوهش، اختیار خروج از مطالعه در هر زمان، مراقبت از نمونه، حقوق و سلامت وی بود. به آزمودنی اطمینان داده شد که از هرگونه اطلاعات جدید که در همکاری او تأثیرگذار باشد، مطلع میشود. برای تحلیل دادهها از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد.
ابزارهای پژوهش
مقیاس استرس ادارکشده
این مقیاس را کوهن، کامارک و مارملشتاین در سال 1983 بهمنظور آگاهی از اینکه افراد تجارب دشوار و طاقتفرسای خویش را چگونه ارزیابی میکنند، ساختند [
20]. این مقیاس دارای 14 گویه است و از افراد تقاضا میشود که بر روی یک طیف 5 درجهای از صفر (هرگز) تا 4 (همیشه) مشخص کنند که اغلب در طول 10 هفته گذشته چه احساسی داشتند. در این مقیاس حداقل نمره استرس ادراکشده صفر و حداکثر آن 56 است. کسب نمره بالاتر به معنی استرس ادراکشده بیشتر است. در مطالعه کوهن و همکاران ضرایب همسانی درونی برای 0/86 به دست آمد [
20]. در پژوهش هاشمی و عینی پایایی مقیاس 0/71 به دست آمد و در پژوهش حاضر ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 0/75 به دست آمد.
پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران
این مقیاس را شرر و همکاران در سال 1982 ساختند و دارای 17 گویه است که در مقیاس 5 گزینهای لیکرت از 1 تا 5 نمرهگذاری میشود. در سؤالات 1، 3، 8، 9، 13، 15 برای گزینههای کاملاً موافقم، موافقم، نه موافق نه مخالف، مخالفم، کاملاً مخالفم نمرههای 5، 4، 3، 2 و 1 در نظر گرفته شد و بقیه گویهها برعکس نمرهگذاری میشود. حداقل نمره در این مقیاس 17 و حداکثر آن برابر با 85 است. نمره بالا حاکی از خودکارآمدی بالاست. شرر و همکاران، میزان پایایی این پرسشنامه را 0/86 گزارش کردند [
21]. در پژوهش هاشمی و عینی [
21] پایایی آن 0/80 گزارش شده است. در پژوهش حاضر میزان پایایی مقیاس ازطریق آلفای کرونباخ 0/78 به دست آمد.
پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ
این پرسشنامه شامل 18 سؤال در 7 جزء است.
جزء اول مربوط به کیفیت خواب ذهنی است که با سؤال شماره 9 مشخص میشود.
جزء دوم مربوط به تأخیر در به خواب رفتن است که نمره آن با 2 سؤال یعنی میانگین نمره سؤال 2 و نمره قسمت الف سؤال 5 مشخص میشود.
جزء سوم مربوط به مدتزمان خواب است که با سؤال شماره 4 مشخص میشود.
جزء چهارم مربوط به کارایی و مؤثر بودن خواب است که نمره آن با تقسیم کل ساعات خواب بودن بر کل ساعاتی که فرد در بستر قرار میگیرد، ضرب در 100 مشخص میشود.
جزء پنجم مربوط به اختلالات خواب است و با محاسبه میانگین نمرات سؤال 5 به دست میآید.
جزء ششم مربوط به داروهای خوابآور است که با سؤال شماره 6 مشخص میشود.
جزء هفتم مربوط به عملکرد نامناسب در طول روز است که با محاسبه میانگین نمرات سؤالات شماره 7 و 8 مشخص میشود. امتیاز هر سؤال حداقل صفر و حداکثر 3 است.
مجموع میانگین نمرات این 7 جزء، نمره کل ابزار را تشکیل میدهد که دامنه آن بین صفر تا 21 است. هر چه نمره بهدستآمده بالاتر باشد، کیفیت خواب پایینتر است. نمره بالاتر از 6 دلالت بر کیفیت خواب نامطلوب دارد. در نسخه اصلی پایایی این پرسشنامه نسبتاً زیاد و برای آن آلفای کرونباخ 0/83 گزارش شده است [
22]. پایایی این پرسشنامه در ایران 0/86 [
23] و در این پژوهش 0/89 به دست آمد.
آموزش تنظیم هیجان گراتز و گاندرسون [
24] در 8 جلسه، هفتهای 2 جلسه (روزهای دوشنبه و چهارشنبه) و هر جلسه به مدت 90 دقیقه توسط پژوهشگر و یک دستیار انجام شد. خلاصه جلسات آموزشی در
جدول شماره 1 ارائه شده است.
یافتهها
میانگین ± انحراف معیار سن گروه آزمایش 4/50±70/40 و گروه کنترل 4/89±73/40 بود. 2 گروه از نظر سن با هم تفاوت معناداری نداشتند (P=0/092). ازنظر جنسیت در گروه آزمایش 9 نفر (60 درصد) مرد و 6 نفر (40 درصد) زن بودند. در گروه کنترل 7 نفر مرد (46/6 درصد) و 8 نفر زن (53/4 درصد) بودند. 2 گروه ازنظر توزیع جنسیت با هم تفاوت معنادار نداشتند (P=0/481). در قسمت آمار توصیفی همچنین در
جدول شماره 2 میانگین و انحراف استاندارد مؤلفههای پژوهش در شرکتکنندگان گروههای آزمایش و کنترل، در 3 مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری آورده شده است.
.jpg)
در این پژوهش مفروضه نرمال بودن توزیع دادهها ازطریق ارزیابی مقادیر شاپیرو ویلک بررسی شد. نتایج نشان داد شاخص شاپیرو ویلک مربوط به مؤلفه استرس ادراکشده، خودکارآمدی و کیفیت خواب در هر 2 گروه آزمایش و کنترل در 3 مرحله آزمون از 0/05 بیشتر است و بنابراین معنادار نیست. همچنین نتایج آزمون لون در ارزیابی مفروضه همگنی واریانسهای خطای هریک از مؤلفههای پژوهش نشان داد تفاوت واریانس خطای نمرات مربوط به مؤلفهها در 2 گروه و در 3 مرحله معنادار نبوده و بنابراین مفروضه مزبور در بین دادهها برقرار بود. درنهایت استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد پیش از اجرای متغیر مستقل بین گروهها ازنظر مؤلفههای استرس ادراکشده، خودکارآمدی و کیفیت خواب تفاوت معناداری بین 2 گروه وجود ندارد (0/05
منطبق بر جدول شماره 3 نتایج تحلیل نشان داد مفروضه همگنی ماتریسهای کوواریانس متغیرهای وابسته برای مؤلفههای استرس ادراکشده (0/082=P و 1/60=F و 21/54=Box’s M)،خودکارآمدی (0/470=P و 0/975=F و 13/06=Box’s M)، و کیفیت خواب (0/103=P و 1/53=F و 20/59=Box’s M)، برقرار است.
.jpg)
همچنین نتایج تحلیل در جدول شماره 3 نشان میدهد اثر تعاملی گروه×زمان بر مؤلفههای استرس ادراکشده (0/230= لامبدای ویلکزو 0/521=η2 و 0/001=P و 22/288=(82 و 4)F)، خودکارآمدی (0/124= لامبدای ویلکزو 0/648=η2 و 0/001=P و37/67=(82 و 4)F) و برای مؤلفه کیفیت خواب (0/625= لامبدای ویلکزو 0/209=η2 و 0/001=P و 5/42=(82 و 4)F در سطح 0/01 معنادار است. در ادامه شرط کرویت یا برابری ماتریس واریانس خطا با استفاده از تست موچلی ارزیابی شد. نتایج نشان داد ارزش مجذور کایاسکوئر مربوط به مؤلفههای استرس ادراکشده (0/187>P و 0/922=w و 3/352=(2)χ2)، خودکارآمدی (0/134>P و 0/906=w و 4/025=(2)χ2) و کیفیت خواب (0/102>P و 0/895=w و 4/56=(2)χ2) معنادار نیست. این یافته بیانگر آن است که مفروضه کرویت برای آن مؤلفهها برقرار است.
جدول شماره 4 نشان میدهد اثر تعاملی گروه×زمان بر مؤلفههای استرس ادراکشده (42/062=(84 و 4)F و P=0/001 و η2=0/667)، خودکارآمدی (91/845=(84 و 4)F و P=0/001 و η2=0/814)، و کیفیت خواب (5/410=(84 و 4)F و P=0/001 و η2=0/205)، در سطح 0/01 معنادار است.
.jpg)
این مطلب بیانگر آن است که اجرای متغیر مستقل بهصورت معنادار استرس ادراکشده، خودکارآمدی و کیفیت خواب را در گروه آزمایش تحت تأثیر قرار داده است. بدینترتیب نتایج این پژوهش نشان داد آموزش نظمجویی هیجانی، مؤلفههای پژوهش را در سالمندان بهبود میبخشد.
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر کاهش استرس ادراکشده و افزایش خودکارآمدی و بهبود کیفیت خواب سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 در جزیره کیش انجام شد. نتایج این پژوهش نشان داد آموزش تنظیم هیجان بر کاهش استرس ادراکشده در سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 مؤثر بوده است. نتایج این قسمت از پژوهش با نتایج پژوهشهای مکری و همکاران [13] و سبزعلیگل و کاظمی [14] همسو است. در تبیین این بخش از یافتهها میتوان گفت هیجان ازطریق شناخت، با زندگی انسان آمیختگی جداییناپذیر دارد و به او کمک میکند زمانی که با حوادث فشارزا یا تهدیدکننده روبهرو شد، هیجانها و احساسات خود را مدیریت یا تنظیم کند، روی آنها تسلط داشته باشد و در احساس هیجان غرق نشود. درواقع راهبردهای تنظیم شناختی هیجان ازجمله واکنشهایی هستند که راههای پذیرش یا کنار آمدن فرد با موقعیتهای استرسزا و حوادث ناگوار را معین میکنند [25]. همچنین منطبق بر پژوهش ناجی رنجبرانپور و نصرالهی مبنی بر اینکه مؤلفههای تنظیم شناختی هیجان، اعتماد به حل مسئله را در سالمندان پیشبینی میکند [26]، میتوان گفت کنشهای اجرایی بر استفاده منسجم از فرایندهای شناختی باعث شده است که سالمندان به حل مسئله، برنامهریزی، اقدام، تنظیم و نظارت بر هیجانهای خود بپردازند. بنابراین آموزش تنظیم هیجانی باعث کاهش استرس ادراکشده از رویدادها در سالمندان شده است.
همچنین مطابق نتایج پژوهش، آموزش تنظیم هیجان باعث افزایش خودکارآمدی در سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 شده است که با نتایج پژوهش زنگیآبادی و همکاران [15]، کامرون و همکاران [16] یو و همکاران [27] و موتون و همکاران [28] همسو است.
در تبیین این یافته میتوان گفت طبق نظریه بندورا مبنی بر اینکه خودکارآمدی ادراکشده بر راهبردهای مقابلهای در موقعیتهای استرسزا مؤثر است و افراد با خودکارآمدی پایین، از راهبردهای مقابلهای هیجانمدار ناکارآمد استفاده میکنند [15]. بنابراین تنظیم هیجانات میتواند نقش تعیینکنندهای در افزایش خودکارآمدی افراد داشته باشد و آموزش تنظیم هیجان توانسته است خلأ بدتنظیمی هیجان را در سالمندان برطرف کند. همچنین همانگونه که گارنفسکی و همکاران [29] ذکر کردند، افراد برای تنظیم هیجانهایشان 5 راهبرد سازگارانه شامل پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامهریزی، ارزیابی مجدد مثبت رویدادها و دیدگاهپذیری و 4 راهبرد ناسازگارنه شامل سرزنش خود، نشخوار فکری، فاجعهانگاری و سرزنش دیگران را به کار میگیرند. در فرایند آموزشهای این پژوهش نیز سالمندان آموختند که با تمرکز بر راهبردهای هیجانی مثبت و سازگار از یک طرف و تمرین برای کنار گذاشتن راهبردهای ناسازگار بر استرس خود غلبه کنند و متعاقباً سطح خودکارآمدی خود را ارتقا دهند، زیرا همانند هر رفتاری تنظیم هیجانی سازگار به سالمندان اجازه داده است که کارکردشان در محیط موفقیتآمیز باشد و هنگام مواجه شدن با تجربه هیجانی مشکلزا، بتوانند رفتارهای متناسب با هدفشان را به کار گیرند. تنظیم هیجانی سازگار، نیازمند مهارتهایی ازجمله آگاهی و پذیرش هیجانی است که در طول دوره آموزش، این امر بهخوبی برای سالمندان تشریح و آموزش داده شد. همچنین ازنظر بک، عقیده و نگرشهای منفی درمورد خود بخش اصلی تغییرات خلق، به شمار میرود [27]. از طرفی تغییر در هرکدام از بخشهای مختلف عملکرد سیستمهای شناختی از قبیل حافظه، توجه و هوشیاری موجب تغییر خلق میشود. بنابراین نمیتوان نقش تنظیم هیجان را در سازگاری افراد با وقایع استرسزای زندگی نادیده گرفت [28]. تنظیم هیجان بهعنوان یک توانایی رفتاری و شناختی میتواند با هماهنگ کردن فرایندهای ذهنی، زیستی و انگیزشی موجب تثبیت ارتباط فرد با محیط شود، او را به پاسخهای کارآمد و مناسب در برخورد با موقعیتها تجهیز کند و درنتیجه حس کارآمدی فرد را بهبود بخشد. درواقع تنظیم هیجان احساس کنترل فرد بر امور را افزایش میدهد و باور فرد به اثرگذاری بر موقعیتها را تقویت میکند و احساس کارآمدی او را ارتقا میدهد.
درنهایت نتایج این پژوهش اثر مثبت و معنادار آموزش تنظیم هیجان را بر بهبود کیفیت خواب سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 نشان داد که با نتایج پژوهشهای پالمر و آلفانو [17]، وانتیم و همکاران [19] و هوم و همکاران [18] همسو بود. در تبیین این یافته میتوان گفت همانگونه که کامرون و همکاران [16] نشان دادند آموزش تنظیم هیجان، تابآوری و بهزیستی روانشناختی و نشانههای جسمانی بزرگسالان دارای پریشانی مزمن را بهبود میبخشد و همچنین ازآنجاکه تنظیم هیجانی باعث کم شدن اضطراب و استرس در سالمندان شده است و مطابق پژوهشها صرف وجود استرس و اضطراب باعث کم شدن کیفیت خواب میشود [30]، میتوان چنین استنباط کرد که آموزش تنظیم هیجان باعث استفاده مؤثر سالمندان از راهبردهای مثبت تنظیم هیجان شده است. بنابراین در رویارویی با مشکلات، ذهن خود را به فعالیتها و تجارب مثبت معطوف میکنند و بر سازنده بودن رویداد ناگوار تأکید کردهاند و از میزان اهمیت و جدیت آن کاستهاند. پس نتایج هیجانی مثبت باعث بهبود کیفیت خواب بهتر در آنان شده است.
درمجموع نتایج این پژوهش نشان داد آموزش راهبردهای تنظیم هیجانی در بهبود عملکرد سالمندان مبتلا به دیابت نوع 2 میتواند بهطور معناداری اثرگذار باشد. نتایج این پژوهش را نمیتوان به کل جامعه سالمندان تعمیم داد، اما راهگشای پژوهشهای دیگری میتواند باشد. چنانکه استفاده از این راهبردها را میتوانند در بخشهای مختلفی از زندگی روانی سالمندان و ارتقای کیفیت زندگی آنان راستیآزمایی کنند. درنتیجه پیشنهاد میشود که پژوهشهای دیگری درزمینه میزان اثرگذاری این مداخلات در زندگی سالمندان انجام شود تا بتوان با استفاده از نتایج این پژوهشها و کاربست آنها برای آنان در بهبود کیفیت و ارتقای زندگی سالمندان کوشید.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
ملاحظات اخلاقی شامل دریافت فرم رضایت آگاهانه کتبی برای شرکت در پژوهش مبنی بر داوطلبانه بودن شرکت در پژوهش و با کد اخلاق IR.IAU.SRB.REC.1400.20 انجام شد.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
نگارش، مفهومسازی، ویراستاری، اجرای مداخله آزمایشی و تحلیل آماری: بدری امیدی؛ مفهومسازی، ویراستاری و اعتبارسنجی: مهرداد ثابت؛ مدیریت، اعتبارسنجی و ویراستاری: حسن احدی؛ مدیریت و ویراستاری: حمید نجات.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
از سالمندان شرکتکننده در پژوهش که با صبر و شکیبایی ما را در انجام این پژوهش یاری کردند، تشکر و قدردانی میشود.