مقدمه
در سال 2019 وجود ویروس جدیدی به نام کووید-19 به سازمان بهداشت جهانی اعلام شد [
1]. طبق آمار رسمی سازمان بهداشت جهانی در سال2020، ایران پس از ایتالیا، اسپانیا، ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا بیشترین تعداد جانباختگان بر اثر ابتلا به کرونا را داشته است [
2] .این شکل از همهگیری یک بیماری، درواقع یک رخداد بزرگ اجتماعی است که نهتنها در سطح یک منطقه، بلکه در سطح کشور و حتی کل دنیا مطرح شده و لازم است به آثار روانی آن بر جامعه نیز توجه شود [
3]. در این بحران، بهبود مؤلفههای سلامت و پیشگیری از بیماریها با این رفتارها، از اهداف جوامع است [
4]. رفتارهای ارتقادهنده سلامت مجموعهای از رفتارهای بهداشتی هستند که برای حفظ و ارتقای سلامت، خودشکوفایی و کمال فردی به کار میروند [
5]. فرد با انتخاب سبک زندگی برای حفظ و ارتقای سلامتی خود و پیشگیری از بیماریها، اقدامات و فعالیتهایی را از قبیل رعایت رژیم غذایی مناسب، خواب و فعالیت، ورزش، کنترل وزن بدن، عدم مصرف سیگار و الکل و ایمنسازی در مقابل و بیماریها انجام میدهد [
6].
یکی از عواملی که نقش بسزایی در ایجاد یا تشدید بسیاری از اختلالات و بروز بدکارکردیها و ناسازگاریها دارد، استرس است. استرس عبارت است از مجموعه واکنشهای عمومی انسان نسبت به عوامل ناسازگار و پیشبینینشده داخلی و خارجی، بدانگونه که تعادل و سازگاری فرد بهعلت عوامل خارجی و داخلی از بین برود. در این میان، وجود استرس اجتنابناپذیر است و آنچه مهم است، سبکهای مقابله با استرس است [
7]. سبکهای مقابله با استرس عبارت است از تغییرات مداوم فرد درزمینه تلاشهای رفتاری و شناختی در جهت نظم بخشیدن به خواستههای درونی و بیرونی که بیش از سطح تحمل منابع فرد ارزیابی شدهاند [
8]. راهبردها، فرایندی پویا و مداوم هستند و بهطورکلی به 2 نوع تقسیم میشوند: 1. راهبرد مسئلهمدار، 2. راهبرد هیجانمدار. راهبردهای مسئلهمحور، راهبردهایی را دربر میگیرند که در آنها فرد به جستوجوی اطلاعات بیشتر درباره مسئله، تغییر ساختار مسئله ازنظر شناختی، محاسبات و اولویت دادن به حل مسئله میپردازد. در راهبردهای هیجانمحور، فرد به جای حل مسئله خود، تلاش میکند احساسات ناخوشایند خویش را کاهش دهد و شامل عصبی و ناراحت شدن، گریه کردن، عیبجویی و اشتغال ذهنی است [
9]. دلگرم و باقری مقابله را تلاشهای فکری، هیجانی و رفتاری فرد میدانند که هنگام رویارویی با استرس بهمنظور غلبه کردن و تحمل کردن یا به حداقل رساندن عوارض استرس به کار میبرد [
10]. در این رابطه پژوهشگران در پژوهشهای خود به نقش سبکهای مقابلهای در انجام رفتارهای خودمراقبتی در جهت سلامتی پرداختند [
11]. از سوی دیگر، محققان در پژوهشهای خود، دریافتند تنظیم هیجان با رفتارهای معطوف به سلامتی و سبکهای مقابله با استرس مرتبط است [
7].
منظور از تنظیم هیجان، فرایندی است که ازطریق آن افراد میتوانند بر اینکه چه هیجانهایی داشته باشند، همچنین زمان و نحوه تجربه ابراز هیجانات تأثیر بگذارند [
12]. تنظیم هیجان را میتوان روششناختی مدیریت اطلاعات هیجانی تحریکشده تعریف کرد [
13]. همچنین توانایی تنظیم هیجانی به توانایی فهم هیجانها، تعدیل تجربه و ابراز هیجانها که قدرت سازگاری اجتماعی رفتارهای مثبت که تعامل مناسب و به دور از تنش را افزایش میدهد، اشاره دارد [
14]. تنظیم هیجان فرایندی است که به افراد در افزایش، کاهش یا حفظ مؤلفههای هیجانی، رفتاری و شناختی کمک میکند و در اثر برخورداری از مهارت تنظیم هیجانی، افراد این توانایی را دارند که هیجان خود را به شیوهای مناسب ابراز کنند و درصورتیکه درگیر هیجانات ناخوشایند همچون احساس اندوهگینی شوند، بتوانند از شدت آن کم کنند. افرادی که از مهارتهای شناختی تنظیم هیجانی برخوردار هستند، میتوانند بهخوبی هیجانات منفی را کاهش دهند و یا کنترل کنند. بین تنظیم هیجان با کاهش آسیب رساندن به خود و کاهش مشکلات هیجانی مانند نشانههای افسردگی، اضطراب و استرس ارتباط معنادار وجود دارد [
15]. این میتواند در رعایت رفتارهای معطوف به سلامتی نیز تأثیرگذار باشد.
در راستای موضوعات بیانشده، همانطور که ذکر شد، نقش عوامل روانشناختی در سلامت جسمانی و در رعایت رفتارهای سلامتی مؤثر است. در این میان، مطالعات سازمان بهداشت جهانی در رفتارهای سلامتی 35 کشور جهان نیز نشان داده است که نزدیک به 60 درصد کیفیت زندگی و سلامتی افراد به سبک زندگی در رفتارهای شخصی آنها بستگی دارد. بنابراین میتوان گفت رفتارهای ارتقادهنده سلامت یک راهبرد مهم و قابلتوجه برای پیشگیری از بیماریهای غیرواگیر در طول قرن 20 و 21 است [
16]. باتوجهبه مطالب بیانشده و شرایط بحران کرونا در جهان و اهمیت آن در کشور، پژوهش حاضر درپی پاسخگویی به این سؤال است که آیا تنظیم شناختی هیجان، بین سبکهای مقابله با استرس و رفتارهای معطوف به سلامت، در دوران بیماری کووید-19 نقش میانجی دارد؟
مواد و روش
روش پژوهش حاضر از نوع توصیفیهمبستگی و مدل معادلات، ساختاری بوده است. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد بالای 15 سال (زن و مرد) شهر بندرعباس در سال 1399 است. باتوجهبه اینکه تعیین حداقل حجم نمونه لازم برای گردآوری دادههای مربوط به مدلیابی معادلات ساختاری بسیار با اهمیت است، کلاین معتقد است برای هر متغیر 10 یا 20 نمونه لازم است، اما حداقل حجم نمونه 200 نفر قابلدفاع است [
17]. در این پژوهش برای تعمیمپذیری بیشتر، 306 نفر (212 زن و 94 مرد) بهعنوان حجم نمونه بررسی شدند. روش نمونهگیری بهصورت دردسترس بود. معیارهای ورود و خروج پژوهش به این شرح است: سن بالای 15 سال، رضایت برای انجام پژوهش و سکونت در شهر بندرعباس.
نحوه اجرای پژوهش به این شکل بود که پرسشنامههای موردنظر پژوهش، در ابتدا بهصورت آنلاین تدوین شد. سپس لینک پرسشنامهها در گروههای مجازی مربوط به شهر بندرعباس ارسال شد. آزمودنیها برحسب معیارهای ورود به پژوهش و رضایت برای انجام پژوهش بررسی شدند. بهاینترتیب که ازطریق سؤالات جمعیتشناختی که در اول پرسشنامه تدوین شده بود، از آزمودنی درمورد رضایت یا عدم رضایت و سن او سؤال شد. همچنین نحوه اجرای پژوهش و اهداف پژوهش، در توضیحات پرسشنامه برای آزمودنیها ارائه شد. پس از انجام پژوهش، دادههای خام تجزیهوتحلیل شدند.
ابزارهای پژوهش
رفتارهای معطوف به سلامتی
پرسشنامه استاندارد رفتارهای ارتقادهنده سلامت که والکر، سچریت و پندر براساس مدل ارتقای سلامت پندر [
18] ساختهاند، در جهت تعیین اینکه افراد تا چه حد رفتارهای ارتقادهنده سلامتی را انجام میدهند، ارائه شد. این پرسشنامه یک ارزیابی چندبعدی از رفتارهای ارتقادهنده سلامت را فراهم میکند. بهاینترتیب که فراوانی بهکارگیری رفتارهای ارتقادهنده سلامتی را در 6 بعد (مسئولیتپذیری سلامت، فعالیت فیزیکی، تغذیه، رشد معنوی، مدیریت استرس و روابط بینفردی) اندازهگیری میکند. این پرسشنامه حاوی 52 سؤال است که در مقابل هر سؤال 4 پاسخ وجود دارد که بهصورت هرگز (صفر)، گاهی اوقات (1)، اغلب (2) و همیشه (3) نمرهدهی میشود. محدوده نمره کل از رفتارهای ارتقادهنده سلامتی بین صفر تا 156 است که برای هر بُعد باتوجهبه نمره بهدستآمده بهصورت ضعیف، متوسط و خوب محاسبه میشود. کسانی که نمره میانگین بالایی داشته باشند، در دسته رفتارهای بهداشتی خوب و کسانی که نمره پایین میانگین داشتند در دسته رفتارهای بهداشتی ضعیف قرار میگیرند. روایی و پایایی این پرسشنامه در پژوهش کلروزی و همکاران [
19] برابر با 0/89 محاسبه شد و در حد مطلوب است.
پرسشنامه سبکهای مقابلهای
این پرسشنامه را در سال 1988 لازاروس و فولکمن [
20] برمبنای نظریه لازاروس ساختند. این پرسشنامه دارای 66 سؤال است که به شیوه لیکرت 4 درجهای نمرهگذاری میشود. پرسشنامه راهبردهای مقابلهای دارای 8 زیرمقیاس است که عبارتاند از: مقابله مستقیم، دوریگزینی یا فاصلهگیری، خویشتنداری، جستوجوی حمایت اجتماعی، مسئولیتپذیری، گریز-اجتناب، مسئلهگشایی برنامهریزیشده و ارزیابی مجدد مثبت. این 8 الگوی مقابلهای به 2 دسته کلی تقسیم میشوند که عبارتاند از:
راهبردهای مسئلهمحور: جستوجوی حمایت اجتماعی، مسئولیتپذیری، مسئلهگشایی برنامهریزیشده و ارزیابی مجدد مثبت.
راهبردهای هیجانمحور: مقابله مستقیم، دوریگزینی، گریز-اجتناب و خویشتنداری.
لازاروس [
21] ثبات درونی زیرمقیاسها را با استفاده از آلفای کرونباخ برای زیرمقیاس راهبردهای مسئلهمحور 66/0 و برای راهبردهای هیجان محور 0/79 گزارش داد.
تنظیم شناختی هیجان
پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان را گارنفسکی و کرایج [
22] ساختند. این ابزار 18 مادهای است و راهبردهای شناختی هیجانها را در پاسخ به حوادث تهدیدکننده و تنیدگیزای زندگی در اندازههای 5 درجهای از 1 (هرگز) تا 5 (همیشه) برحسب 9 زیرمقیاس به این شرح میسنجد:
خودسرزنشگری، دیگر سرزنشگری، تمرکز بر فکر؛ نشخوارگری؛ فاجعهنمایی (فاجعهآمیزپنداری)؛ کماهمیتشماری؛ تمرکز مجدد مثبت؛ ارزیابی مجدد مثبت؛ پذیرش؛ تمرکز مجدد بر برنامهریزی.
حداقل و حداکثر نمره در هر زیرمقیاس بهترتیب 2 و 10 است و نمره بالاتر نشاندهنده استفاده بیشتر فرد از آن راهبرد شناختی محسوب میشود. راهبرد شناختی تنظیم هیجان در پرسشنامه شناختی هیجان به 2 دسته کلی راهبردهای انطباقی (سازشیافته) و راهبردهای غیرانطباقی (سازشنایافته) تقسیم میشوند. زیرمقیاسهای کماهمیتشماری، تمرکز مجدد مثبت، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش و تمرکز مجدد بر برنامهریزی، راهبردهای سازشیافته و زیرمقیاسهای خودسرزنشگری، دیگرسرزنشگری، تمرکز بر فکر، نشخوارگری و فاجعهنمایی، راهبردهای سازشنایافته را تشکیل میدهند.
یافتهها
در پژوهش حاضر، 212 شرکتکننده زن (69/3 درصد) و 94 شرکتکننده مرد (30/7 درصد) با میانگین و انحراف معیار سنی 32/56 و 8/72 سال حضور داشتند. در بین شرکتکنندگان 155 نفر (50/7 درصد) مجرد و 151 نفر (49/3 درصد) متأهل بودند. میزان تحصیلات 42 نفر (13/7 درصد) از شرکتکنندگان دیپلم، 35 نفر (11/4 درصد) فوق دیپلم، 134 نفر (43/8 درصد) لیسانس، 84 نفر (27/5 درصد) فوقلیسانس و 11 نفر (3/6 درصد) دکتری بودند.
جدول شماره 1 میانگین، انحراف معیار و ضرایب همبستگی بین سبکهای مقابله با استرس( هیجانمداری و مسئلهمداری)، راهبردهای انطباقی تنظیم هیجانی (پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهگیری)، راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجانی (سرزنش خود، سرزنش دیگری، نشخوارگری و فاجعهانگاری) و رفتارهای معطوف به سلامتی (خودشکوفایی، مسئولیتپذیری، حمایت بینفردی، مدیریت استرس، ورزش و تغذیه) را نشان میدهد.
جدول شماره 1 ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش را نشان میدهد که براساس آن جهات همبستگی بین متغیرها همسو با نظریههای حوزه پژوهش بود. در پژوهش حاضر بهمنظور ارزیابی نرمال بودن توزیع دادههای تکمتغیری، مقادیرکشیدگی و چولگی تکتک متغیرها بهمنظور ارزیابی مفروضه همخطی بودن مقادیر عامل تورم واریانس و ضریب تحمل بررسی AN که نتایج آن در
جدول شماره 2 قابلملاحظه است.
جدول شماره 2 نشان میدهد مقادیر چولگی و کشیدگی همه متغیرهای پژوهش در محدوده 2+ و 2- قرار دارد. این مطلب بیانگر آن است که توزیع دادههای مربوط به متغیرهای پژوهش نرمال هستند. همچنین
جدول شماره 2 نشان میدهد مقادیر ضریب تحمل همه متغیرهای پیشبین بزرگتر از 0/1 و مقادیر عامل تورم واریانس آنها کوچکتر از 10 است. بدینترتیب میتوان گفت مفروضه همخطی بودن نیز در بین دادههای پژوهش حاضر برقرار بود. در پژوهش حاضر برقراری/عدم برقراری مفروضه نرمال بودن توزیع دادههای چندمتغیری، ازطریق تحلیل اطلاعات مربوط به « فاصله مهلنوبایس» و ترسیم نمودار توزیع آن بررسی شد. باتوجهبه اینکه مقادیر چولگی و کشیدگی نمرات فاصله مهلنوبایس بهترتیب برابر با 0/65 و 0/04 به دست آمد، میتوان گفت ارزش شاخصهای مزبور در فاصله ±2 بود. بنابراین مفروضه نرمال بودن توزیع چندمتغیری در بین دادهها برقرار است.
مدل اندازهگیری
در مدل اندازهگیری پژوهش (
تصویر شماره 1) 15 نشانگر برای انعکاس 3 ساختار مکنون در نظر گرفته شده بود. باتوجهبه
تصویر شماره 1 چنین فرض شده بود که نشانگرهای پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاهگیری؛ متغیر مکنون راهبردهای انطباقی تنظیم هیجانی، نشانگرهای سرزنش خود، سرزنش دیگری، نشخوارگری و فاجعهانگاری؛ متغیر مکنون راهبردهای غیر انطباقی تنظیم هیجانی و نشانگرهای خودشکوفایی، مسئولیتپذیری، حمایت بینفردی، مدیریت استرس، ورزش و تغذیه؛ متغیر مکنون رفتارهای معطوف به سلامتی را اندازه گیری میکنند.
چگونگی برازش مدل اندازهگیری با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، نرمافزار آموس نسخه 24 و برآورد بیشینه احتمال ارزیابی شد.
جدول شماره 3 شاخصهای برازندگی مدل اندازهگیری را نشان میدهد.
جدول شماره 3 نشان میدهد همه شاخصهای برازندگی حاصل از تحلیل عاملی تأییدی از برازش قابلقبول مدل اندازهگیری با دادههای گردآوریشده، حمایت میکنند (2/79=درجهآزادی/کایاسکوئر، 0/918=شاخص برازش تطبیقی، 0/911=شاخص نیکویی برازش، 0/863=شاخص نیکویی برازش تعدیلشده و 0/077=ریشه میانگین مربعات خطای برآورد). در مدل اندازهگیری بزرگترین بار عاملی متعلق به نشانگر ارزیابی مجدد مثبت (0/854=β) و کوچکترین بار عاملی متعلق به نشانگر پذیرش (0/442=β) راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان بود. بدینترتیب باتوجهبه اینکه بارهای عاملی همه نشانگرها بالاتر از 0/32 بود، میتوان گفت همه آنها از توان لازم برای اندازهگیری متغیرهای مکنون پژوهش حاضر برخوردار بودند.
مدل ساختاری
به دنبال ارزیابی چگونگی برازش مدل اندازهگیری، در مرحله دوم شاخصهای برازندگی مدل ساختاری (
تصویر شماره 1) برآورد و ارزیابی شد. در مدل ساختاری پژوهش حاضر چنین فرض شده بود که سبکهای مقابله با استرس، با میانجیگری تنظیم هیجانی با رفتارهای معطوف به سلامتی رابطه دارد. تحلیل انجام شد و نتایج نشان داد همه شاخصهای برازندگی حاصل از تحلیل، از برازش قابلقبول مدل ساختاری با دادههای گردآوریشده حمایت میکنند (277/89=(112)=(درجهآزادی/کایاسکوئر)، 2/48=درجهآزادی/کایاسکوئر، 0/915=شاخص برازش تطبیقی، 0/902=شاخص نیکویی برازش، 0/866=شاخص نیکویی برازش تعدیلشده و 0/070=ریشه میانگین مربعات خطای برآورد).
جدول شماره 4 ضرایب مسیر در مدل ساختاری را نشان میدهد.
جدول شماره 4 نشان میدهد ضریب مسیر کل بین سبک مقابله هیجانمداری با رفتارهای معطوف به سلامتی منفی و در سطح 0/01 معنادار است (β=0/243 و P<0/01). همچنین ضریب مسیر کل بین سبک مقابله مسئلهمداری با رفتارهای معطوف به سلامتی مثبت و در سطح 0/01 معنادار بود (β=0/646 و P<0/01).
جدول شماره 4 نشان میدهد ضریب مسیر بین راهبردهای غیرانطباقی تنظیم شناختی (β=0/535 و P<0/01) و رفتارهای معطوف به سلامتی منفی و ضریب مسیر بین راهبردهای انطباقی تنظیم شناختی (β=0/331 و P<0/01) و رفتارهای معطوف به سلامتی مثبت و در سطح 0/01 معنادار است.
همچنانکه
جدول شماره 4 نشان میدهد، ضریب مسیر غیرمستقیم بین سبک مقابله هیجانمداری (β=0/312 و P<0/01) با رفتارهای معطوف به سلامتی منفی و ضریب مسیر غیرمستقیم بین سبک مقابله مسئلهمداری (β=0/397 و P<0/01) با رفتارهای معطوف به سلامتی مثبت و در سطح 0/01 معنادار است. استفاده از فرمول بارون و کنی نشان داد ضریب مسیر غیرمستقیم بین سبک مقابله هیجانمداری و رفتارهای معطوف به سلامتی ازطریق راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان (β=0/254 و P<0/01) و راهبردهای انطباقی (β=0/059 و P<0/05) آن منفی و بهترتیب در سطوح 0/01 و 0/05 معنادار است. همچنین ضریب مسیر غیرمستقیم بین سبک مقابله مسئلهمداری و رفتارهای معطوف به سلامتی ازطریق راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجان (β=0/194 و P<0/01) و راهبردهای انطباقی (β=0/205 و P<0/01) آن مثبت و در سطح 0/01 معنادار است. برایناساس، میتوان گفت راهبردهای تنظیم هیجانی، رابطه بین سبک مقابله هیجانمداری با رفتارهای معطوف به سلامت را بهصورت منفی و رابطه بین سبک مقابله مسئلهمداری و رفتارهای معطوف به سلامتی را بهصورت مثبت و معنادار میانجیگری میکند.
تصویر شماره 1 مدل ساختاری پژوهش در تبیین روابط بین سبکهای مقابلهای، تنظیم شناختی هیجان و رفتارهای معطوف به سلامتی را نشان میدهد.
تصویر شماره 1 نشان میدهد مجموع مجذور همبستگیهای چندگانه (R2) برای متغیر رفتارهای معطوف به سلامتی برابر با 0/65 به دست آمد. این موضوع بیانگر آن است که سبکهای مقابلهای و تنظیم شناختی هیجان درمجموع 65 درصد از واریانس رفتارهای معطوف به سلامتی را تبیین میکنند.
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر تبیین روابط علّی بین سبکهای مقابله با استرس و رفتارهای معطوف به سلامتی با نقش میانجیگر تنظیم هیجانی در دوران بیماری کووید-19 بود. تجزیهوتحلیل یافتهها نشان داد راهبردهای غیرانطباقی تنظیم هیجانی برخلاف راهبردهای انطباقی، رابطه بین تحمل پریشانی و رفتارهای معطوف به سلامتی را بهصورت مثبت و معنادار میانجیگری میکند. همچنین راهبردهای انطباقی و غیرانطباقی تنظیم هیجان بهصورت مثبت و معنادار، رابطه بین سبک مقابله مسئلهمداری و رفتارهای معطوف به سلامتی را میانجیگری میکند. این نتایج با نتایج پژوهشهای سپاهمنصور و باقری [
23]، لیتزلمن و همکاران [
11] همسو است.
در تبیین این فرضیه اینطور میتوان بیان کرد که تنظیم هیجان یکی از عوامل اساسی سلامتی و کنشوری موفق است و نقش مهمی در سازگاری با وقایع استرسزای زندگی ایفا میکند. افرادی که میتوانند هیجانات خود را مدیریت کنند، بهطور مؤثرتری میتوانند رفتارهای مرتبط با سلامتی داشته باشند [
24]. در استباط یافتههای این پژوهش شاید بتوان به این نکات اشاره کرد: کسانی که یاد میگیرند احساسات خود را تنظیم کنند تا رفتار خود را کاهش دهند، حفظ کنند، تقویت کنند یا رفتار خود را مطابق با اهداف و زمینههای اکولوژیکی و اجتماعی خاص تغییر دهند، با رویدادهای چالشبرانگیز روزانه سازگاری بهتری دارند و شاخصهای بهتری را هم در سلامت جسمانی و سلامت روان نسبت به کسانی که احساسات خود را تنظیم نمیکنند، نشان میدهند.
افراد میتوانند با تنظیم و مدیریت هیجانهای خود، هیجانهای مثبت و تسهیلکننده را راهاندازی کنند و استراتژیهای ارتباط اجتماعی مؤثر و انعطافپذیری در توجه و تصمیمگیری تحت شرایط استرسزا را به شیوه مطلوبی به کنترل خود درآورند [
25].
از سویی دیگر، استرس بهصورت مستقیم و غیرمستقیم با رفتارهای معطوف به سلامت رابطه دارد [
26]. هنگامی که افراد سعی میکنند با استرس کنار بیایند، ممکن است رفتارهایی را انجام دهند که باعث تسکین کوتاهمدت میشود مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل یا مصرف غذاهای پرکالری و بسیار فرآوریشده. رفتارهای ارتقای سلامت باعث بهبود مدیریت استرس و مسئولیتپذیری سلامتی و کاهش افسردگی و اضطراب میشود [
27]. در این رابطه پژوهش غلامیجم و همکاران نیز نشان داده است تکنیکهای مقابله با استرس بر ارتقای سلامت تأثیر دارد [
28].
در بسیاری از موارد، افراد ممکن است از رفتارهای سلامتی بهعنوان راهبردهای مقابله با استرس استفاده کنند، چه عمداً (مثلاً ورزش برای مدیریت استرس) یا بدون آگاهی (مثلاً غذا خوردن احساسی). بنابراین میتوان گفت رفتارهای سلامتی افراد تا حد زیادی تحت تأثیر سطوح استرس آنهاست، زیرا آنها از رفتارهای بهداشتی برای مقابله یا مدیریت ناراحتی ناشی از استرس استفاده میکنند. تحقیقاتی که به بررسی این انگیزههای رفتارهای سلامتی بهعنوان انگیزههای مقابلهای میپردازد، نشان داده است که آنها با افزایش مشارکت واقعی در رفتارهای معطوف به سلامتی در موقعیتهای استرسزا مرتبط هستند. در تحقیقی مشخص شد باورهای سلامتی و رفتارهای سلامتی پیشبینیکننده اضطراب و افسردگی در بیماران است [
29].
هر پژوهشی با محدودیتهایی همراه است. این پژوهش نیز از این قاعده مستثنا نبود. بهدلیل آنلاین بودن، اجرای روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شد که نمونه ممکن است معرف کاملی از جامعه آماری نباشد و نیز زمان و مکان اجرا برای تمامی آزمودنیها یکسان نبود که ممکن است در نتایج تأثیرگذار باشد.
باتوجهبه بحران کرونا و شرایط پس از کرونا و تأثیر آن بر استرس و پریشانی افراد، پیشنهاد میشود راهکارهای لازم آن در قالب کارگاههای آموزشی برای عموم مردم انجام شود. پیشنهاد میشود رفتارهای معطوف به سلامتی نیز در قالب پوستر و بنرهای آموزشی، کارگاههای آموزشی و پمفلتها و آموزشهای مجازی در اختیار عموم مردم قرار گیرد. باتوجهبه شرایط خاص جامعه کنونی، احتمال افزایش اضطراب و تنشها و نیز تغییر در سبک زندگی، افراد بسیاری نیازمند مداخلات روانشناختی خواهند بود که میتوان از نتایج پژوهش در راستای ارائه راهکارهای لازم آموزشی درخصوص تنظیم هیجان، راههای مقابله با استرس و رفتارهای ارتقادهنده سلامتی به مراجعین در قالب مشاورههای فردی و گروهی استفاده کرد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
مطالعه حاضر یک مطالعه پژوهشی و مصوب شده با کد اخلاق IR.IAU.BA.REC.1401.005 می باشد.
حامی مالی
این مقاله هیچ گونه کمک مالی از سازمانهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است. مقاله برگرفته از پایاننامه خانم سیده سریرا هاشمیپور در گروه روانشناسی، دکتری تخصصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس میباشد.
مشارکت نویسندگان
نمونه گیری و نگارش مقاله: سیده سریرا هاشمیپور؛ ویرایش مقاله: اقبال زارعی؛ بررسی نهایی: شعله نمازی و آزیتا امیرفخرایی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از حمایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس در جهت آماده سازی این مقاله تقدیر و تشکر میکنند.