نامه به سردبیر
مطالعه نظامهای سلامت کشورهای توسعهیافته در دنیا نشاندهنده آن است که پیشگیری از وقوع بیماری بهعنوان یک جزء مهم و غیرقابلانکار از مجموعه عوامل مؤثر بر موفقیت آن نظام به شمار میرود. در این میان، یکی از کارآمدترین و اثربخشترین ابزارها بهمنظور دستیابی به پیشگیری در تمامی سطوح آن، بهکارگیری پزشک خانواده در نظام سلامت کشورهاست. سازمان جهانی بهداشت نیز اجرای برنامه پزشک خانواده را بهعنوان یک «استراتژی مؤثر» در بهبود ارائه خدمت، کاهش هزینهها و برقراری عدالت در مراقبتهای سلامت ذکر کرده است [
1]. پزشک خانواده، بهعنوان مسئول تیم پزشکی خانواده در نخستین سطح ارائه خدمات عهدهدار مدیریت، ارائه خدمت، تصمیمگیری، هدایت و رهبری تیم سلامت و برقراری ارتباط با جمعیت تحت پوشش است. درواقع پزشک خانواده، در نخستین سطح خدمات، نقش دروازهبانی و کنترل مدیریت و هدایت بیماران را در ارجاع به سطوح مختلف نظام ارائه خدمت عهدهدار است. نوع ارتباط بین اعضای تیم پزشکی خانواده به گونهای است که باید براساس سطوح پیشگیری، وضعیت مراجعهکننده تعیین تکلیف شود [
2].
در کشور ما نیز طبق قوانین و مقررات جاری، گسترش برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع از وظایف دولت بوده است، بهطوریکه در این راستا، بند ب ماده 91 برنامه چهارم توسعه کشور، بند (ج) و (د) ماده 32 ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ 5 ﺳﺎﻟﻪ پنجم ﺗﻮسعه، بند (ث) ماده 74 قانون برنامه ششم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و نیز بند پ ماده 70 لایحه مصوب برنامه 5 ساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران بهصراحت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را مکلف کرده تا با اولویت پیشگیری بر درمان و با محوریت برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع نسبت به خدمترسانی به آحاد جامعه اقدام کند [
3, 4, 5, 6].
بررسی سیر تاریخی بهکارگیری پزشکان خانواده در کشور نشاندهنده آن است که برای نخستین بار این برنامه از سال 1384 برای تمامی روستاها و نیز شهرهای دارای کمتر از 20 هزار نفر جمعیت اجرا شد. از سال 1391 و با هدف گسترش برنامه مذکور به شهرهای با جمعیت بیشتر، اجرای طرح پزشک خانواده بهصورت آزمایشی در 2 استان فارس و مازندران آغاز شد و پس از گذشت بیش از 10 سال براساس نتایج حاصله و براساس الزامات قانونی (خصوصاً بر مبنای برنامه هفتم توسعه)، مقرر شد تا پایان سال اول اجرای برنامه هفتم (1404) تمامی شهرهای کشور از وجود پزشکان خانواده بهرمند شوند.
در حال حاضر اجرای این طرح در شهرها بهصورت اختیاری است، ولی در آینده میبایست با ارائه مشوقهای لازم بهصورت اجباری و با پوشش همه افراد ساکن در شهرها صورت گیرد. در این راستا لزوم فرهنگسازی و اطلاعرسانی گسترده و آگاهسازی مردم در خصوص مزایا و منافع حاصل از اجرای این طرح بسیار ضروری به نظر میرسد و نقش غیرقابلانکاری در اقبال مردم به استفاده از این برنامه ایفا میکند.
در این بین، توجه به مشکلات و چالشهای عمده اجرای طرح که برخاسته از تجارب گذشته است، میتواند زمینهساز موفقیت اجرای آن در سالیان آتی باشد. 4 مورد از مهمترین و اساسیترین چالشهای پیشرفت این برنامه شامل تغییر سیاستهای کلی برنامه همراه با تغییر دولتها، ضعف در سیستم ارجاع و عدم وجود بانک اطلاعات سلامت افراد، عدم آموزش صحیح و مؤثر پزشکان جهت خدمت بهعنوان پزشک خانواده و کمبود نیروی انسانی در حیطه پزشک خانواده است. در ادامه به تشریح این 4 چالش مهم پرداخته میشود.
تغییر سیاستهای کلی برنامه همراه با تغییر دولتها
نکته حائز اهمیت در این مقوله آن است که برنامه پزشک خانواده، برنامهای حاکمیتی است و با اتمام دوران تصدی مسئولیت یک دولت و روی کار آمدن دولت جدید سیاستهای کلان اجرایی طرح نبایستی تغییر یابد، چراکه در این صورت تغییر در سیاستها و خطمشیهای اجرای طرح ضمن تحمیل هزینههای هنگفت مادی و معنوی به نظام سلامت، موجبات سردرگمی مجریان و ارائهدهندگان و نیز استفادهکنندگان از خدمات را فراهم میآورد.
ضعف در سیستم ارجاع و عدم وجود بانک اطلاعات سلامت افراد
عدم اجرای صحیح و اثربخش نظام ارجاع بهعنوان یکی از اهداف عالیه اجرای طرح پزشک خانواده چالش دیگر پیشروی این برنامه است. در حال حاضر بسیاری از بیماران به پزشک خانواده خود تنها بهعنوان وسیلهای مینگرند که با دریافت برگه ارجاع از وی میتوانند با صرف هزینه اندکی به پزشکان متخصص دسترسی داشته باشند. درواقع در این دیدگاه جایگاه پزشک خانواده نه بهعنوان یک دروازهبان و پیشگیریکننده از ویزیتها و خدمات غیرضروری متخصصان، بلکه بهعنوان ارجاعدهندگان به سطوح بالاتر نظام سلامت فارغ از بررسی ضرورت و یا عدم ضرورت این خدمات تخصصی تقلیل یافته است. از سوی دیگر پس از ارجاع به سطوح 2 و 3 ارائه خدمات، بازخورد لازم به پزشک خانواده در سطح اول ارائه خدمت صورت نمیپذیرد و این مسئله ایجاد یک بانک اطلاعاتی در خصوص سلامت بیمار را که حاوی همه اطلاعات سلامت و خدمات ارائهشده برای وی باشد ناممکن میکند.
عدم آموزش صحیح و مؤثر پزشکان جهت خدمت بهعنوان پزشک خانواده
عدم آموزش پزشکان خانواده جهت ارائه خدمات سلامت پیشگیرانه یکی از مقولات کلیدی در اجرای بهینه برنامه است. در حال حاضر هیچ برنامه آموزشی مشخص و مدونی در خصوص آشنایی با نحوه ارائه خدمت در قالب یک پزشک خانواده با رویکرد پیشگیرانه برای دانشجویان رشته پزشکی در نظر گرفته نشده است. البته قابلکتمان نیست که در ابعاد کلان بهطور ذاتی تقدم پیشگیری بر درمان با نوعی تضاد منافع همراه است، چراکه در این صورت، بهطور بالقوه تعداد کمتری از افراد بیمار شده و طبعاً حیطه درمان (مخصوصاً در بخش خصوصی ارائه خدمات) استقبال چندانی از نتایج حاصله از این تقدم نخواهد داشت. بااینحال توجه به فلسفه اصلی پزشک خانواده و نقش پررنگ آن در پیشگیری از وقوع بیماری، لزوم توجه بیش از پیش به آموزشهای تخصصی در این حوزه را یادآور میشود. بهعبارتدیگر لازم است تا نگاه به پزشکان خانواده از از یک درمانگر به سوی فردی پیشگیریکننده از وقوع بیماری تغییر یاید. البته شایان توجه است که در کنار در نظر گرفتن آموزشهای لازم، متولیان طرح میبایست انگیزه ارائه خدمات پیشگیرانه برای پزشکان در قالب مواردی همچون پرداختهای متفاوت و بهموقع، فراهم آوری امکانات رفاهی(خصوصا در مناطق کمتر برخوردار) و اعطای امتیازات و مشوق های ویژه برای خدمات پیشگیرانه خاص را فراهم آورند.
کمبود نیروی انسانی در حیطه پزشک خانواده
کمبود نیروی انسانی موردنیاز در طرح پزشک خانواده از دیگر گلوگاههای گسترش اجرای این طرح بهشمار میرود به گونهای که بنابر اذعان معاونت بهداشتی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در سال 1402 این بخش با کمبود 60 هزار نیروی ارائهدهنده خدمات روبهرو است [
7]. تأمین اعتبار لازم جهت بهکارگیری نیروهای موردنیاز در قالب تیم پزشک خانواده و تأمین مشوقهای مربوطه جهت ماندگاری ایشان تأثیر حیاتی در ارائه خدمات سلامت در قالب طرح مذکور دارد و شایسته است تا کلیه بخشهای دستاندرکار، ازجمله وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان برنامه و بودجه، سازمان اداری و اسخدامی کشور و غیره نقش خود را در اجرای این طرح ملی به نحو احسن ایفا کنند تا عموم مردم بتوانند از ثمرات و برکات این طرح ماندگار بهرهمند شوند.
در پایان میتوان گفت باتوجهبه اینکه طرح پزشک خانواده یکی از کارآمدترین و اثربخشترین ابزارها بهمنظور دستیابی به پیشگیری در تمامی سطوح است، پرداختن به مشکلات و چالشهای عمده اجرای این طرح، چنانکه ذکر شد، میتواند زمینهساز موفقیت اجرای آن در سالیان آتی باشد.