مقدمه
سرطان دهانه رحم چهارمین سرطان شایع و چهارمین علت مرگ ناشی از سرطان در زنان است که در سال 2020 موجب 604000 مورد جدید سرطان و 342000 مرگومیر جهانی شده است [
1]. بروز سرطان رحم در ایران روند صعودی دارد [
2]. سرطان دهانه رحم به میزان 0/36 تا 3/73 در هر 100000 زن ایرانی گزارش شده است [
3]. عفونت مداوم ناشی از ویروس پاپیلومای انسانی، جغرافیا، اعمال و باورهای سنتی، سطوح غربالگری، وضعیت اجتماعیاقتصادی، دسترسی به مراقبتهای بهداشتی، آگاهی عمومی، استفاده از داروهای ضدبارداری خوراکی، سیگار کشیدن و عفونت HIV در بروز سرطان دهانه رحم نقش دارند [
4] .
علیرغم موجود بودن واکسن گاردسیل در ایران [
5]، هزینه بالای واکسیناسیون HPV موجب شده پوششدهی این واکسن کافی نباشد [
6]. با وجود این، باتوجهبه دوره طولانی قبل از حمله، دسترسی به برنامههای غربالگری مناسب و درمان مؤثر ضایعات اولیه، سرطان دهانه رحم بهعنوان یک سرطان قابلپیشگیری شناخته میشود [
7]. نتایج ممیزی برنامه غربالگری ملی سرطان رحم در سوئد نشان داد خطر بروز سرطان رحم در زنانی که غربالگری نشده بودند، بیشتر از زنانی بود که بهموقع غربالگری شدهاند، [
8]. لاندی گزارش کرد غربالگری سرطان دهانه رحم از 83 درصد سرطانهای غیرموضعی جلوگیری میکند و افزایش پوشش غربالگری برای کاهش هرچه بیشتر بروز سرطان دهانه رحم ضروری است [
9]. این در حالی است که اکثر هزینههای قابلتوجه این بیماری در سیستم مراقبتهای بهداشتی ایران شامل درمان میشود [
10].
در ایران، تست پاپ اسمیر در چارچوب برنامههای غربالگری سرطانها براساس دستورالعملهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با فواصل آزمایش پاپ اسمیر 3 تا 5 سال درحال انجام است [
11]. بااینحال تعداد زیادی از زنان در برنامه غربالگری شرکت نمیکنند که این عدم مشارکت در مناطق فقیر و حاشیهنشین بهطور قابلتوجهی بیشتر است [
3] . مطالعات نشان دادند آگاهی زنان و به تبع آن پوشش غربالگری سرطان رحم در زنان حاشیه شهرها مناسب نیست [
12، 13].
باتوجهبه معضلات ناشی از بیماری سرطان دهانه رحم، شناخت عوامل مؤثر بر استفاده از خدمات غربالگری سرطان دهانه رحم امری ضروری است. براساس بررسی متون، بیشتر مطالعات قبلی با هدف بررسی موفقیت برنامه غربالگری [
8] و یا عوامل مؤثر بر غربالگری در مناطق غیرحاشیهنشین [
14] انجام شدهاند. تاکنون مطالعهای در مناطق حاشیهنشین جنوب ایران به عوامل مؤثر بر انجام غربالگری سرطان رحم توجه نکردهاند. بنابراین باتوجهبه نابرابریهای اجتماعی و جغرافیایی سرطان رحم [
15] و همچنین پایین بودن سطح آگاهی و تفاوت در غربالگری در مناطق جغرافیایی مختلف ایران [
16]، انجام مطالعهای با تأکید بر آگاهی و دسترسی به امکانات غربالگری در مناطق حاشیهنشین ضروری به نظر میرسد. بنابراین تحقیق حاضر با هدف تعیین نقش عوامل جمعیتشناختی، آگاهی و دسترسی به غربالگری سرطان رحم زنان حاشیهنشین شهر بندرعباس انجام شد. امید است با شناسایی نقش این عوامل سیاستگذاران امر سلامت بتوانند استراتژیهای اثربخشی را بهمنظور کاهش نابرابریها و افزایش پوشش غربالگری سرطان رحم ارائه کنند.
مواد و روشها
طرح مطالعه و جمعیت
این مطالعه مورد کنترل بین سالهای 1400 تا 1401 در میان زنان18 تا 49 سال مناطق حاشیهنشین شهر بندرعباس، مرکز استان هرمزگان، در جنوب ایران انجام شد.
مراکز بهداشتیدرمانی، اطلاعات سلامتی خانوارها، ازجمله وضعیت غربالگری سرطان رحم زنان را در سامانه سیب (سامانه یکپارچه بهداشت) که یک سامانه کشوری است ثبت میکنند. علاوهبراین در این مراکز نمونهگیری پاپ اسمیر نیز توسط مامای مرکز انجام میشود.
زنان گروه آزمایش غربالگری سرطان رحم را بهصورت منظم در طی 3 سال گذشته انجام داده بودند و گروه کنترل غربالگری سرطان رحم را در طی 3 سال گذشته نجام نداده بودند. جهت اطمینان از عدم غربالگری سرطان رحم در گروه کنترل علاوهبر بررسی اطلاعات ثبتشده از سامانه سیب، از خود زنان نیز پرسشگری به عمل آمد.
معیارهای ورود به مطالعه
خانمهای با سن بین 18 تا 49 سال؛ ساکن محلات تحت پوشش مراکز خدمات سلامت حاشیه شهر (پیامبر اعظم، چاهستانیها، اسلام آباد، سورو، کاتبی، توحید)؛ انجام غربالگری سرطان رحم بهصورت منظم در طی 3 سال گذشته برای گروه آزمایش و عدم انجام غربالگری سرطان رحم در طی 3 سال گذشته برای گروه کنترل؛ زنان غیرحامله فعال ازنظر جنسی؛ عدم ثبت سابقه سرطان دهانه رحم در پرونده سلامت؛ تکمیل فرم رضایت داوطلبانه جهت شرکت در مطالعه؛ داشتن توانایی سواد خواندن و نوشتن.
معیار خروج از مطالعه
پرسشنامههای ناقص؛ سابقه سرطان رحم در اعضای خانواده (چون سابقه خانوادگی سرطان دهانه رحم باعث افزایش آگاهی از سرطان دهانه رحم و جذب تست پاپ اسمیر میشود [
17].
ملاحظات نمونهگیری و حجم نمونه
باتوجهبه اینکه ما از روش رگرسیون لجتیک چندمتغیره استفاده کردیم و تعداد متغیرهای ورودی ما 20 متغیر بود، طبق قاعده عمومی در مدلهای رگرسیون لجستیک بهازای هر متغیر مستقل واردشده در مدل، 10 نفر نمونه نیاز است. بنابراین جهت هر گروه حداقل حجم نمونه مورد نیاز 200 نفر تعیین شد، اما جهت افزایش کارایی آماری حجم نمونه گروه کنترل به 2 برابر یعنی 400 نفر افزایش داده شد.
در گام اول 6 مرکز خدمات جامع سلامت (پیامبر اعظم چاهستانیها، اسلام آباد، سورو، کاتبی و توحید) که مناطق حاشیهنشین را تحت پوشش داشتند مشخص شدند. در گام دوم محققین جهت تهیه لیست زنان تحت پوشش به همه 6 مرکز حاشیهنشین مراجعه کردند. در گام سوم براساس اطلاعات ثبتشده در سامانه سیب (سامانه یکپارچه بهداشت) هر مرکز لیست زنانی که غربالگری سرطان رحم در 3 سال گذشته را داشتند، مشخص کردند و سپس از سایر زنان که در طول 3 سال گذشته بهطور منظم غربالگری را انجام ندادند تفکیک شدند. در گام چهارم با نمونهگیری تصادفی ساده از لیست زنان غربالگریشده در هر مرکز 33 نفر بهعنوان گروه آزمایش و از لیست دوم 66 زن در گروه کنترل انتخاب شدند. در مرکز بهداشت توحید که تعداد زنان بیشتری را تحت پوشش داشت 35 نفر بهعنوان گروه آزمایش و 70 نفر بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند.
ابزار گرداوری اطلاعات
ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامهای ساختارمند و 3 قسمتی بود که توسط محقق پس از بررسی متون گسترده درمورد موضوع موردنظر طراحی شد [
18، 19]. همه اطلاعات بهصورت خودگزارشی تکمیل شد.
بخش 1: اطلاعات جمعیتشناختی و اطلاعات باروی.
بخش 2: سؤالات آگاهی با 3 گزینه بلی و خیر و اطلاعی ندارم به ترتیب با امتیازات 1 و صفر بود. این بخش شامل 15 سؤال بود: سؤالات مربوط به بیماری سرطان رحم 10 سؤال بود (سؤالات 1 تا 10: مانند سابقه خانوادگی بیماری سرطان دهانه رحم میتواند احتمال این بیماری را افزایش دهد). سؤالات مربوط به تست پاپ اسمیر 5 سؤال بود (سؤالات 11 تا 15: مانند انجام تست پاپ اسمیر فقط برای زنانی که دچار خونریزی غیرطبیعی شدهاند، ضروری است). طبقهبندی سؤالات آگاهی براساس نقطه برش با تقسیم 15 نمره کل به 3 دسته بدینصورت انجام شد: صفر تا 5 پایین و 6 تا 10 متوسط و 11 تا 15 بالا.
بخش 3: سؤالات مربوط به دسترسی به خدمات غربالگری شامل 10 سؤال با طیف 5 گزینه لیکرت بود (خیلی زیاد، زیاد، کم، خیلی کم، اصلاً با نمرهدهی 5 تا 1). بهعنوان مثال «تا چه حد دوری مسافت از آزمایشگاه، جهت تحویل نمونه (پاپ اسمیر) بر روی تصمیم شما جهت غربالگری سرطان دهانه رحم تأثیرگذار است؟» طبقهبندی سؤالات دسترسی براساس نقطه برش براساس نمرات بدین صورت بود: 10 تا 23 پایین، 24 تا 37 متوسط، 38 تا 50 بالا.
پس از کسب تأیید اخلاقی پژوهش و کسب مجوزهای لازم محققان به مراکز بهداشتی موردنظر مراجعه کردند و سپس جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. محقق مسلط به زبان بومی همراه با مراقب سلامت هر منطقه به شرکتکنندگان در مطالعه (گروه آزمایش و کنترل) که معیارهای ورود را دارا بودند، مراجعه کرد و پس از تکمیل فرم رضایتنامه درخواست شد پرسشنامه را تکمیل کنند. با استفاده از پرسشنامههای ساختاریافته با شرکتکنندگان در مطالعه مصاحبه حضوری انجام شد و یا زنان در محیط منزل خود بنا به فرصتی که خودشان تعیین کردند پرسشنامه را کامل کردند و سپس به محقق برگردانند. تکمیل هر پرسشنامه حدود 10 دقیقه زمان میبرد.
جهت گردآوری دادهها پژوهشگر با معرفینامه رسمی که از معاون پژوهشی دانشگاه اخذ کرد، به مراکز خدمات جامع سلامت مراجعه کرد و سپس به محیطهای موردمطالعه معرفی شد. ابتدا محقق خود را به شرکتکنندگان کامل معرفی کرد و اهداف پژوهش را بهصورت ساده و شفاف توضیح داد، سپس رضایتنامه کتبی که شامل تمامی جزئیات پژوهش بود اخذ شد. شرکت در مطالعه کاملاً داوطلبانه و بدون نیاز به درج نام بود و محرمانگی اطلاعات حفظ شد. این مطالعه ازطرف کمیته اخلاق دانشگاه علومپزشکی هرمزگان با کد IR.HUMS.REC.1398.267 مورد تأیید قرار گرفت.
در این مطالعه به تفکیک گروه آزمایش و کنترل متغیرهای کمی (با استفاده از شاخصهای توصیفی (انحراف معیار، میانگین) و متغیرهای کیفی به صورت فراوانی (درصد) توصیف شدند. جهت ارتباط رفتار غربالگری با متغیرهای جمعیتشناختی، متغیرهای باروری، آگاهی و دسترسی، ابتدا رگرسیون تکمتغیره انجام شد و سپس متغیرهایی که در آنالیز رگسیون تکمتغیره 0/025>P بودند وارد آنالیز رگرسیون چندمتغیره شدند. دادهها با استفاده از نرم افزارSTATA نسخه 14/2 مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفتند. P<0/05 ازنظر آماری معنیدار تلقی میشود.
یافتهها
در این مطالعه 200 نفر در گروه آزمایش و 400 نفر در گروه کنترل وارد مطالعه شدند. میانگین و انحراف معیار سن در گروه آزمایش 4/892±30/33 و در گروه کنترل 6/149±31/35 بود. 98/5 درصد از افراد در گروه آزمایش و 93/3 درصد از گروه کنترل متأهل بودند. اکثر شرکتکنندگان تحصیلات دیپلم (49/5 درصد از گروه آزمایش و 64/5 درصد گروه کنترل) داشتند. 83/5 درصد در بین گروه آزمایش و 69/8 درصد در گروه کنترل ازنظر اقتصادی متوسط بودند. 68 درصد گروه کنترل و 90/5 درصد گروه آزمایش تعداد زایمان 1 تا 2 بار داشتند. 86 درصد زنان گروه آزمایش و 73/3 درصد زنان گروه کنترل سابقه بیماری مقاربتی داشتند. همچنین 96 درصد زنان گروه کنترل و 67/5 درصد زنان گروه آزمایش بهداشت فردی را رعایت نمیکردند. نمره آگاهی 2/28 درصد از زنان گروه کنترل و 50/5 درصد گروه آزمایش در سطح متوسط بود و ازنظر دسترسی، گروه آزمایش 5/55 درصد و گروه کنترل 20/5 درصد دسترسی بالا داشتند. سایر اطلاعات جمعیتشناختی به تفصیل در
جدول شماره 1 ثبت شده است.
در رگرسیون تکمتغیره شانس غربالگری گروههای سنی مختلف در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری نداشتند.شانس غربالگری در 3 سال گذشته در متأهلین 4 برابر گروه مطلقه / همسر مرده بود. ازنظر اقتصادی افراد دارای وضعیت اقتصادی متوسط و بالا به ترتیب 6 و 8 برابر شانس غربالگری داشتند. شانس غربالگری در افرادی که تعداد زایمان 1 تا 2 بار را داشتندد 10 برابر زنان بدون سابقه زایمان بود. افراد دارای آگاهی متوسط و بالا به ترتیب 30 و 38 برابر افراد با آگاهی ضعیف شانس انجام رفتار غربالگری داشتند. افراد دارای دسترسی متوسط 3 برابر و دسترسی بالا 9 برابر افراد دارای دسترسی پایین شانس انجام رفتار غربالگری داشتند (
جدول شماره 2).
رگرسیون چندمتغیره در
جدول شماره 2 نشان داد افراد متأهل 3 برابر مجردها، شانس انجام رفتار غربالگری داشتند. افراد دارای دیپلم 2 برابر و دانشگاهی 1/4 برابر افراد دارای سواد ابتدایی شانس انجام رفتار غربالگری داشتند. وضعیت اقتصادی متوسط و بالا، هر دو، 6 برابر شانس انجام رفتار غربالگری را افزایش دادند. زنان غیر مصرفکننده سیگار 1/1 برابر مصرفکنندگان شانس انجام رفتار غربالگری داشتند. در مقایسه با زنان با آگاهی ضعیف، زنانی که دارای آگاهی متوسط و بالا بودند به ترتیب 18 برابر و 13 برابر شانس انجام رفتار غربالگری داشتند. گروه دارای دسترسی متوسط و بالا به ترتیب 4 و 8 برابر دیگران شانس انجام رفتار غربالگری داشتند.
بحث و نتیجهگیری
تحقیق حاضر با هدف تعیین نقش عوامل جمعیتشناختی، آگاهی و دسترسی در غربالگری سرطان رحم زنان ساکن حاشیه شهر بندرعباس انجام شد. براساس نتایج آنالیز رگرسیون چندمتغیره بین عوامل جمعیتشناختی از قبیل وضعیت تأهل، تحصیلات، وضعیت اقتصادی، تعداد زایمان، سابقه بیماری مقاربتی، قرص ضدبارداری، بهداشت فردی جنسی و استعمال سیگار با غربالگری سرطان دهانه رحم ازنظر آماری ارتباط معناداری مشاهده شد. همچنین آگاهی و دسترسی ازنظر آماری ارتباط مستقیم و معناداری با رفتار غربالگری سرطان رحم داشتند.
براساس نتایج تحقیق حاضر حدود نیمی از گروه آزمایش و کمتر از یکسوم گروه کنترل آگاهی بالا داشتند. میانگین نمرات آگاهی زنان در گروه آزمایش در خصوص سرطان دهانه رحم و پاپ اسمیر بالاتر از گروه کنترل بود. در مطالعات مختلف محققان میزان متفاوتی از آگاهی را گزارش کردهاند. همسو با یافتههای ما دوکری بیان کرد سطح آگاهی در زنانی که غربالگری را انجام نداده بودند پایین بود. برخلاف نتایج ما، تحقیقی در عربستان در سال 2021 گزارش کرد که سطح آگاهی شرکتکنندگان نسبت به پاپ اسمیر بین متوسط تا بالا است [
20]. علت احتمالی این تناقض میتواند تفاوت در ویژگیهای جمعیتشناختی شرکتکنندگان مطالعات مذکور باشد. برای مثال 83 درصد شرکتکنندگان زنان در مطالعه آلیسا دارای مدرک دانشگاهی بودند، اما شرکتکنندگان مطالعه ما سطح سواد پایینتری داشتند.
یافتههای تحقیق ما رابطه مستقیم بین آگاهی و غربالگری را نشان داد. بهطوریکه افرادی که دارای آگاهی بالاتری بودند شانس انجام رفتار غربالگری در آنها بالاتر بود. این یافته با نتایج سایر مطالعات همراستا بود [
21، 22]. مطالعات نشان دادند آگاهی ضعیف همراه با رفتار عدم انجام غربالگری است [
23]. این یافته گویای این واقعیت است که ارتقای سطح آگاهی و اطلاعرسانی به زنان در انجام رفتار غربالگری سرطان رحم میتواند مثمر ثمر واقع شود. بنابراین نیاز به بهبود سیاستهای آگاهی و اطلاعرسانی در این خصوص بهویژه در مناطق کمبرخوردار وجود دارد و سازمانهای ذیربط باید ارتقای آگاهی زنان را در اولویت قرار دهند.
نتایج مطالعه ما نشان داد دسترسی، رابطه مستقیمی با انجام غربالگری سرطان رحم داشت. دسترسی بالاتر با شانس بالای انجام غربالگری همراه بود. بیش از نیمی از گروه آزمایش و کمتر از یکسوم گروه کنترل دسترسی بالا به امکانات غربالگری داشتند. بهعبارتدیگر میانگین نمرات دسترسی زنان گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. در این مطالعه دسترسی جنبههای مختلفی ازجمله توانایی پرداخت هزینه پاپ اسمیر و فاصله تا مرکز، شلوغی آن و وجود کارکنان بامهارت در مرکز بهداشتی را دربر میگرفت. همراستا با نتایج ما مطالعات متعددی این عوامل را در غربالگری سرطان دهانه رحم مؤثر گزارش کردند [
21،
24، 25]. مولونه با انجام مطالعهای بیان کرد زمانبندی مناسب برای عدم معطلی زنان با خدمات غربالگری سرطان دهانه رحم مرتبط بود [
26]. از جنسیت فرد انجام دهنده غربالگری به عنوان یکی از موانع انجام غربالگری توسط زنان در برخی از مطالعات نام برده شده است [
25،
27] که باتوجهبه اینکه در قوانین ایران فرد انجامدهنده پاپ اسمیر جنس زن است، این مورد در مطالعه حاضر لحاظ نشد. به نظر میرسد دسترسی یکی از مهمترین فاکتورهای افزایش نرخ غربالگری سرطان رحم باشد. بنابراین توجه به این موضوع بایستی در دستور کار کشورهای درحالتوسعه جهت کاهش بار این بیماری باشد.
نتایج تحقیق حاضر نشان داد ویژگیهای جمعیتشناختی از قبیل متأهل بودن، تحصیلات بالاتر از ابتدایی / متوسطه، وضعیت اقتصادی متوسط و بالا و عدم استعمال سیگار با انجام رقتار غربالگری سرطان رحم ارتباط آماری معناداری دارد و این ارتباط در سنین مختلف و شغل دیده نشد.. همراستا با نتایج ما مطالعاتی بیان کردند نرخ غربالگری در زنان متأهل، تحصیلکرده، با درآمد بالا و ساکن مناطق شهری و شاغل بیشتر بود [
18،
23].
همراستا با مطالعه ما رادا آچاریا پاندی نیز ارتباط معناداری بین سن و غربالگری سرطان رحم گزارش نکرد [
28]، ولی در تعدادی مطالعات سن بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در انجام غربالگری سرطان رحم شناخته شده است [
18،
23]. همچنین در تناقض با یافتههای ما اوکونوو بیان کرد سطح تحصیلات بالاتر با انجام غربالگری مرتبط نبود، بلکه بهطور قابلتوجهی تنها با افزایش آگاهی درمورد سرطان دهانه رحم و آگاهی از پاپ اسمیر مرتبط بود [
17]. یکی از دلایل احتمالی این تناقض میتواند نوع بافت جمعیتی مطالعه حاضر باشد، بهطور مثال باتوجهبه شرایط حاکم بر زنان مناطق حاشیه شهر بندرعباس حتی در صورت تحصیلات بالا اغلب زنان شاغل نیستند. بنابراین عوامل مؤثر بر غربالگری سرطان دهانه رحم بایستی برحسب نقاط مختلف جمعیتی بهویژه مناطق حاشیهنشین که جمعیت محروم را در خود جای میدهد، انجام شود.
نتایج این مطالعه نشانگر ارتباط آماری معنادار ویژگیهای باروری، تعداد زایمان 1 تا 2 بار، داشتن سابقه بیماری مقاربتی، مصرف قرص ضدبارداری و رعایت بهداشت فردی جنسی با انجام غربالگری سرطان رحم بود. متغیرهای فوق علاوهبر اینکه با رفتار غربالگری سرطان دهانه رحم مرتبطاند با بیماری سرطان هم ارتباط معنادار دارند [
29]. در استنباط برای این یافته شاید بتوان چنین گفت که زنان برای معاینه، دریافت ابزار جلوگیری، مراقبتهای بارداری و بهداشت جنسی به مراکز بهداشتی مراجعه میکنند و طی این مراجعه در خصوص غربالگری نیز اطلاعرسانی شده و یا مشاوره میشوند. همراستا با نتایج ما عوامل تأثیرگذار در انجام غربالگری سرطان رحم در مطالعات مختلف داشتن سابقه زایمان و همچنین عفونتهای منتقله جنسی و استفاده از روشهای مدرن پیشگیری از بارداری [
30] است. باتوجهبه محدودیتهای مالی و بُعد مسافت ساکنان مناطق حاشیهنشین جهت دسترسی به مطبهای خصوصی پزشکان و یا آزمایشگاههای خصوصی، لزوم تجهیز مراکز بهداشتی برای رفع نیاز زنان بیشتر احساس میشود.
نقاط قوت و محدودیتها
باتوجهبه اینکه شرکتکنندگان از مناطق حاشیهنشین بودند یکی از محدودیتهای مطالعه حاضر عدم تعمیمپذیری به سایر مناطق بود. همچنین باتوجهبه وجود بیماری کووید-19 مراجعه افراد به مرکز بهداشت کاهش پیدا کرده بود و محققین مجبور به مراجعه چندباره به درب منازل افراد بود. از دیگر محدودیتهای مطالعه این بود که دادهها بهصورت خودگزارشی تکمیل شد. این احتمال وجود داشت زنان پاسخهای مطلوب اجتماعی را ارائه دهند که محقق سعی کرد با تأکید بر اطمینان از محرمانه بودن اطلاعات، اثرات این بایاس را تا حدودی کاهش دهد. در کنار محدودیتهای مذکور تحقیق حاضر نقاط قوتی داشت. این مطالعه برای اولینبار در مناطق حاشیهنشین بندرعباس صورت گرفت و به متغیر دسترسی بهصورت جداگانه پرداخته شده که براساس دانش محقق در مطالعات قبلی کمتر به آن توجه شده است. نتایج این تحقیق میتواند پایهای باشد برای طراحی مداخلات آموزشی و تمرکز بر متغیرهای مؤثر و مبنایی جهت مقایسه با مطالعاتی که در آینده در این زمینه انجام میشود.
جهت افزایش غربالگری سرطان رحم، بایستی علاوهبر ارتقای آگاهی زنان حاشیهنشین، بهبود دسترسی ایشان به امکانات انجام غربالگری در اولویت نخست سیاستگذاران امر سلامت باشد. پیام یافتههای ما این است که باید تمرکز ویژهای به زنان با وضعیت اقتصادیاجتماعی ضعیف، زنان بیوه و طلاقگرفته، بدون سابقه زایمان و زنان سیگاری انجام گیرد. بنابراین تقویت هرچه بیشتر سیاستها و دستورالعملهای اثربخش و هدفمند درمورد غربالگری سرطان دهانه رحم در میان زنان در معرض خطر احساس میشود. ازاینرو رویکردهای غربالگری و ارتباطات باید هدفمند و متناسب با نیازهای گروههای مختلف جمعیتی باشد.
مطالعه حاضر پتانسیل قابلتوجهی برای کمک به سیاستگذاران در طراحی استراتژیهای اثربخش غربالگری سرطان رحم مناطق حاشیهنشین دارد. پیشنهاد میشود مطالعات کیفی در خصوص موانع دقیق انجام غربالگری در زنان حاشیهنشین صورت بگیرد تا با شناسایی دقیق موانع بتوان مداخلات هدفمندی را طراحی کرد. همچنین پیشنهاد میشود مطالعاتی درخصوص عوامل مؤثر بر زنان گروههای پرخطر، همچون کارگران جنسی و زنان مصرفکننده دخانیات نیز انجام شود تا با مقایسه نتایج این مطالعات بتوان به مهمترین عوامل اثرگزار در جذب غربالگری سرطان رحم گروههای خاص جامعه پی برد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه دارای تأییدیه اخلاقی به شماره IR.HUMS.REC.1398.267. از دانشگاه علومپزشکی هرمزگان است.
حامی مالی
این مقاله با حمایت مالی دانشگاه علومپزشکی هرمزگان انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
طراحی مطالعه، نگارش: مریم عزیزی کوتنائی؛ پروتکل مطالعه، جمعآوری دادهها و بررسی دادهها: سید حسامالدین بنی هاشمی؛ نسخه نهایی: همه نویسندگان.
تعارض منافع
بنابر اعلام نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
تشکر و قدردانی
نویسندگان از حمایت مالی دانشگاه علومپزشکی هرمزگان تشکر میکنند