دوره 11، شماره 2 - ( تابستان 1403 )                   جلد 11 شماره 2 صفحات 131-122 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Sarvi F, Zare F, Zare M R, Yosaee S. Relationship Between Body Mass Index and Depression Score in Obese Patients Referred to Nutrition Clinics in Qirokarzin City. J Prevent Med 2024; 11 (2) :122-131
URL: http://jpm.hums.ac.ir/article-1-780-fa.html
سروی فاطمه، زارع فاطمه، زارع محمدرضا، یوسایی سمیه. ارتباط نمایه توده بدنی با نمره افسردگی در بیماران چاق مراجعه‌کننده به کلینیک‌های تغذیه شهرستان قیروکارزین. طب پیشگیری. 1403; 11 (2) :122-131

URL: http://jpm.hums.ac.ir/article-1-780-fa.html


1- گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشکده علوم پزشکی لارستان، لارستان، ایران.
2- گروه بهداشت محیط، دانشکده بهداشت، دانشکده علوم پزشکی لارستان، لارستان، ایران.
3- گروه علوم تغذیه، دانشکده بهداشت اوز، دانشکده علوم پزشکی لارستان، لارستان، ایران.
متن کامل [PDF 3433 kb]   (94 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (371 مشاهده)
متن کامل:   (67 مشاهده)
مقدمه
چاقی به‌عنوان اپیدمی قرن 21 و به‌عنوان یک معظل عمده بهداشت عمومی، به‌طور چشمگیری در کشورهای در‌حال‌توسعه و توسعه‌یافته در حال افزایش است [1-3]. طبق مطالعه صورت‌پذیرفته بین سال‌های 1980 تا 2013 نرخ اضافه‌وزن و چاقی در سراسر دنیا به میزان 28 درصد در بزرگسالان و 47 درصد در کودکان افزایش یافت [4]. در ایران طی آخرین بررسی شیوع چاقی و اضافه‌وزن که در سال 2013 در گروه سنی 20 تا 84 سال انجام شد، شیوع اضافه‌وزن و چاقی به ترتیب 34/1 و 15/4 درصد گزارش شد [5]. این آمار در حالی است که چاقی و اضافه‌وزن به‌عنوان ششمین عامل مسبب بیماری در سراسر جهان معرفی شده است [6]. علاوه بر عوارض شناخته‌شده کلاسیک، مدارک و مستندات اخیر همچنین بیانگر تأثیر نامطلوب چاقی بر ساختار و عملکرد مغزی هستند، بنابر مستندات موجود چاقی در ارتباط با افزایش تغییرات نورولوژیک، از‌جمله آلزایمر، افسردگی، دمانس عروقی و آتروفی مغز است [7, 8, 9, 10]. در‌حقیقت چاقی اغلب در ارتباط با شیوع بالای افسردگی است. این نگرانی وجود دارد که اپیدمی چاقی منادی اپیدمی آلزایمر و انواع دیگر دمانس در آینده نه چندان دور باشد [11]. افراد چاق در حدود 55 درصد امکان بالاتری جهت ابتلا به افسردگی دارند [12]. 
افسردگی به‌عنوان یکی از مهم‌ترین علل ناتوانی، در کنار کاهش کیفیت زندگی، به‌عنوان یک ریسک‌فاکتور اضافی جهت ایجاد عوارض و پیچیدگی‌های مرتبط با چاقی در افراد چاق مطرح است [13-15]. در مطالعات مختلف شیوع آن بین 3/3 درصد تا 15/3 درصد گزارش شده است [10]. این بیماری از عوامل عمده تهدیدکننده سلامتی است و اغلب با سایر بیماری‌های مزمن همراهی دارد و اثرات زیان‌بار آن‌ها را تشدید می‌کند [11]. در برخی مطالعات ارتباط نمایه توده بدن و افسردگی گزارش شده است [12، 13]. ولی در برخی دیگر ارتباط معنا‌دار بین چاقی و میزان افسردگی وجود نداشته است [14]. بر‌اساس نظر سازمان بهداشت جهانی، افسردگی در میان سایر اختلالات به اندازه‌ای پیشروی داشته است که در سال 2020 در رده دوم عوامل ناتوان‌کننده در دنیا قرار گرفته است. شواهد بسیاری نشان می‌دهند سیتوکین‌های پیش‌التهابی افزایش‌یافته در بیماران مبتلا به اضافه‌وزن و چاقی، می‌توانند علائم افسردگی و پاسخ‌های آنورکسیک را القا کنند و در فیزیولوژی تغییر اشتها دخیل باشند. مطالعات نشان می‌دهند تغییرات اشتها و وزن همراه با افسردگی، می‌توانند با تغییرات سطح لپتین مرتبط باشند. لپتین، پروتئینی است که در بافت چربی ساخته می‌شود و نقش مهمی در کنترل وزن بدن و دریافت غذا بازی می‌کند [16].  
بنابراین به نظر می‌رسد تغییرات وزنی به‌صورت افزایش وزن در بیماران افسرده معمول است. این تغییرات وزنی می‌تواند با علل گوناگونی همچون تغییر سطح سروتونین، سیتوکین‌ها و لپتین ایجاد شود. افزایش وزن و چاقی خود می‌تواند باعث تشدید شرایط افسردگی شود. اکثر مطالعات انجام‌شده در این زمینه به بررسی شیوع اضافه‌وزن و چاقی در افراد افسرده پرداخته‌اند [7, 8, 9, 10] و در‌رابطه‌با مشکلات هیجانی افراد دارای اضافه‌وزن و چاق مطالعات محدود است. بنابراین با‌توجه‌به اهمیت چاقی و اضافه‌وزن و نیز افسردگی و پیامدهای ناشی از آن‌ها، این مطالعه به بررسی ارتباط وزن و نمایه توده بدنی با امتیاز پرسش‌نامه افسردگی بک پرداخته است.

مواد و روش‌ها
مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی است که با هدف تعیین ارتباط وزن با امتیاز پرسش‌نامه افسردگی بک در بیماران چاق مراجعه‌کننده به کلینیک‌های تغذیه شهرستان قیروکارزین در سال 1402 انجام شد.
با استفاده از مطالعه هرناندز که شیوع افسردگی در افراد چاق را 0/49 گزارش کرده است و با در نظر گرفتن توان 0/9 و سطح خطای نوع اول به میزان 0/05، حجم نمونه حداقل 414 نفر به دست آمد [17]. جهت انتخاب نمونه‌ها از نمونه‌گیری دردسترس یا آسان استفاده شد. به این صورت که از افرادی که در طول سال 1402 به کلینیک تغذیه مراجعه کردند و واجد معیارهای ورود به مطالعه بودند رضایت‌نامه آگاهانه اخذ شد. واجدین شرایط تا زمان تکمیل حجم نمونه وارد مطالعه شدند. نمونه‌های مورد‌نیاز برای انجام مطالعه حاضر از میان بیماران سرپایی مراجعه‌کننده به کلینیک تغذیه و رژیم‌درمانی که واجد معیارهای ورود و فاقد معیارهای عدم ورود به مطالعه بودند با روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.
محدوده سنی برابر با 20 تا 60 سال، نمایه توده بدنی بالای 25 و تمایل به شرکت در مطالعه به‌عنوان معیارهای ورود به مطالعه در نظر گرفته شدند. بارداری، شیردهی، مصرف داروهای ضدافسردگی، مصرف مکمل‌های ویتامین و مواد معدنی، داشتن رژیم غذایی کاهش وزن طی 6 ماه گذشته و ورزشکار حرفه‌ای  بودن به‌عنوان معیارهای عدم ورود در نظر گرفته شد.
در مطالعه حاضر، پس از ارائه توضیحات حضوری کتبی و شفاهی در‌مورد اهداف، روش اجرا و مزایا یا خطرات احتمالی مطالعه، ابتدا از تمامی شرکت‌کنندگان واجد شرایط ورود به مطالعه رضایت آگاهانه اخذ شد. سپس از افراد خواسته شد که پرسش‌نامه افسردگی بک را تکمیل کنند. 
اطلاعات مورد‌نیاز در‌مورد وضعیت متغیرهای سن، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و وضعیت اشتغال از‌طریق مصاحبه حضوری و با تکمیل پرسش‌نامه اطلاعات عمومی جمع‌آوری شد. وزن هر‌یک از افراد شرکت‌کننده با حداقل پوشش و دقت 0/2 کیلوگرم با ترازوی دیجیتال اینبادی ساخت ژاپن (این دستگاه برای افراد 6 سال به بالا و حداکثر تا وزن 150 کیلوگرم قابل‌استفاده است) و قد آن‌ها در وضعیت ایستاده و بدون کفش در‌حالی‌که به دیوار تکیه داده و کتف‌ها در شرایط عادی قرار داشتند، با دقت 0/5 سانتی‌متر و با متر نواری نصب‌شده بر روی دیوار اندازه‌گیری شد. آنگاه نمایه توده بدنی افراد به‌صورت مجذور وزن / قد محاسبه شد. همچنین محیط دور کمر هر‌یک از شرکت‌کنندگان در باریک‌ترین ناحیه بین آخرین دنده و قسمت تخت فوقانی لگن خاصره و در انتهای بازدم طبیعی و با دقت 0/5 سانتی‌متر بدون تحمیل هر‌گونه فشاری به بدن و با متر نواری اندازه‌گیری شد. همچنین جهت بررسی وضعیت خلق شرکت‌کنندگان در مطالعه از پرسش‌نامه استاندارد افسردگی بک استفاده شد.
تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخه 24 در 2 بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی صورت گرفت. در بخش آمار توصیفی از جداول توزیع فراوانی با در نظر گرفتن تعداد و درصد برای متغیرهای کیفی پژوهش و شاخص‌های عددی میانگین و انحراف معیار برای متغیرهای کمی پژوهش استفاده شد. در بخش آمار استنباطی برای بررسی رابطه متغیرهای کمی با نمره افسردگی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. برای مقایسه نمره افسردگی در سطوح هر‌ک از متغیرهای کیفی از آزمون تی دو نمونه‌ای مستقل استفاده شد. برای تعدیل اثر سایر متغیرها روی متغیر پاسخ، از رگرسیون لجستیک با تفسیر مقدار نسبت شانس استفاده شد. سطح معنی‌داری در همه آزمون‌ها برابر با 0/05 در نظر گرفته شد. 

یافته‌ها
در این مطالعه مقطعی 414 نفر که از‌نظر شاخص توده بدنی اضافه‌وزن داشتند یا چاق بودند، شرکت کردند. از این تعداد 162 نفر (39/1 درصد) مرد و 252 نفر (60/9 درصد) زن بودند. سایر مشخصات افراد شرکت‌کننده در مطالعه در جدول شماره 1 آورده شده است. 


جدول شماره 1 نشان می‌دهد میانگین و انحراف معیار سن افراد 8/7±35/72 سال و میانگین و انحراف معیار دور کمر آن‌ها 27/3±107/29 سانتی‌متر است. همچنین اکثریت افراد (35/8 درصد) از‌نظر شاخص توده بدنی چاقی از نوع درجه 1 دارند و همچنین از‌نظر افسردگی، اکثریت افراد (29/5 درصد)  در طبقه فاقد افسردگی / افسردگی خفیف قرار دارند. همچنین بدون در نظر گرفتن گروه‌بندی، انحراف معیار و میانگین شاخص توده بدنی، 5/2±‌32/7 کیلوگرم بر مجذور قد و انحراف معیار و میانگین نمره افسردگی، 8/9±‌20/56 است.
در گام بعد میزان افسردگی بین زن‌ها و مردها و همچنین افرادی که اضافه‌وزن داشتند و آن‌هایی که چاق بودند، مقایسه شد. نتایج در جدول شماره 2 آورده شده است. 


جدول شماره 2 نشان می‌دهد میانگین نمره افسردگی در بین زنان و مردان اختلاف معنی‌داری دارد. به‌طوری‌که میانگین نمره افسردگی در زنان به اندازه 2/76 نمره بیشتر از مردان است. همچنین نتایج نشان داد میانگین نمره افسردگی در افراد چاق با افرادی که اضافه‌وزن دارند، اختلاف معنی‌داری دارد. به‌طوری‌که میانگین نمره افسردگی در افراد چاق به اندازه 0/84 نمره بیشتر از افرادی است که اضافه‌وزن دارند. 
در گام بعد رابطه همبستگی بین هر‌یک از متغیرهای کمی با افسردگی به دست آمد که نتایج آن در جدول شماره 3 گزارش شده است.


از‌آنجا‌که همبستگی بین 2 متغیر مستقل شاخص توده بدنی و اندازه دور کمر زیاد است (0/808)، برای انجام رگرسیون خطی چندگانه و بررسی اثر هر‌یک از متغیرهای مستقل روی نمره افسردگی افراد، شاخص توده بدنی در نظر گرفته شد و اندازه دور کمر که رابطه مستقیم خطی و شدید با شاخص توده بدنی داشت از مدل حذف شد. نتایج براساس مدل رگرسیون خطی در جدول شماره 4 گزارش شده است.


براساس نتایج این جدول، با برازش رگرسیون خطی ساده، اثر جنسیت و شاخص توده بدنی روی افسردگی معنی‌دار شد. به‌طوری‌که افسردگی در زنان به اندازه 2/75 نمره بیشتر از مردان بود. همچنین زنانی که از‌نظر شاخص توده بدنی چاق بودند نسبت به آن‌هایی که اضافه‌وزن داشتند، به اندازه 1/83 نمره، افسردگی بیشتری داشتند. سن روی افسردگی اثر معنی‌داری نداشت. همچنین رگرسیون خطی چندگانه تعدیل‌شده نشان داد با تعدیل اثر سایر متغیرها اثر جنسیت روی افسردگی معنی‌دار است، به‌طوری‌که میانگین افسردگی در زنان به اندازه 2/64 نمره بیشتر از مردان است. 
با ادغام طبقات افسردگی در 2 طبقه افسرده خفیف ـ بدون افسردگی و طبقه افسرده، رگرسیون لجستیک با در نظر گرفتن متغیرهای سن، جنسیت و شاخص توده بدنی برازش داده شد که نتایج آن در جدول شماره 5 آورده شده است.


جدول شماره 5 نشان می‌دهد شانس ابتلا به افسردگی در زنان چاق 70 درصد بیشتر از مردان چاق است. به عبارتی دیگر شانس ابتلا به افسردگی زنان چاق 1/7 برابر مردان است (0/016=‌p).

بحث و نتیجه‌گیری 
براساس نتایج مطالعه حاضر شیوع افسردگی به‌طور معناداری در زنان چاق / دارای اضافه‌وزن بالاتر از مردان دارای چاقی و اضافه‌وزن است. همچنین اضافه‌وزن و چاقی به‌طور معناداری با افسردگی ارتباط دارد. به‌هرحال ارتباط بین چاقی و افسردگی پس از تعدیل تأثیر جنسیت معنادار نیست. بنابراین به نظر می‌رسد در ارتباط یافت‌شده بین چاقی و افسردگی، جنسیت به‌عنوان عامل مخدوشگر عمل کرده است. در مطالعه حاضر ارتباط آماری معناداری بین سن و دور کمر با افسردگی دیده نشد. براساس نتایج مطالعه اوزمن و همکاران نشان داده شد اضافه‌وزن و چاقی به‌تنهایی تأثیری بر افسردگی ندارند، به علاوه نشان داده شد اضافه‌وزن و چاقی از‌طریق تأثیر بر رضایت افراد از تناسب اندام می‌تواند منجر به افسردگی شود، بنابراین خطر افسردگی تحت تأثیر عدم رضایت از تناسب اندام است و نه صرفاً وزن [18]. 
براساس نتایج مطالعه فیضی و همکاران که بر روی دانشجویان دختر دانشگاه علوم‌پزشکی اردبیل انجام گرفت، براساس ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معناداری بین افسردگی و چاقی گزارش شد [19]. در مطالعه رأفتی و ولی‌زاده نیز یافته‌های مشابهی گزارش شد [12، 20]. همچنین در مطالعه هاشمی محمدآباد و همکاران، ضریب همبستگی پیرسون بیانگر ارتباط مثبت و معنادار بین افسردگی و نمایه توده بدنی است (ضریب همبستگی 0/289) [21]. در مطالعه حاضر نیز براساس ضریب همبستگی، با افزایش نمایه توده بدنی، امتیاز افسردگی به‌طور معناداری افزایش یافت (ضریب همبستگی 0/102). به‌هر‌حال به نظر می‌رسد ارتباط مشاهده‌شده بین افسردگی و نمایه توده بدنی در مطالعه حاضر تحت تأثیر جنسیت است. به گونه‌ای که با تعدیل تأثیر جنسیت، ارتباط معناداری بین افسردگی و نمایه توده بدنی مشاهده نشد. همسو با نتایج مطالعه حاضر، مطالعه صورت‌پذیرفته توسط کارپنتر و همکاران نشان داد ارتباط مشاهده‌شده بین وزن بدن و افسردگی براساس جنسیت متفاوت است. به گونه‌ای که در زنان افزایش نمایه توده بدنی با افسردگی در ارتباط است در‌حالی‌که در مردان نمایه توده بدنی پایین با افسردگی در ارتباط بود [22]. در مطالعه حاضر میانگین نمره افسردگی در زنان دارای اضافه‌وزن/ چاقی به‌طور معناداری بالاتر از میانگین نمره افسردگی مردان مبتلا به چاقی / اضافه‌وزن بود. براساس نتایج مطالعه عسگری و همکاران ارتباط آماری معناداری بین افسردگی و چاقی وجود نداشت [14]. 
از نقاط قوت مطالعه حاضر می‌توان به حجم نمونه بالای مطالعه اشاره کرد. به‌هر‌حال در مطالعه حاضر تأثیر عواملی مانند سطح فعالیت فیزیکی، تحصیلات، درآمد، دریافت خوراک افراد شرکت‌کننده ارزیابی نشد. بنابراین انجام مطالعات بیشتر جهت تعیین ارتباط افسردگی و چاقی با لحاظ کردن سایر متغیرهای اثرگذار ضروری است.
براساس نتایج مطالعه حاضر ارتباط مثبت و معناداری بین نمایه توده بدنی و امتیاز افسردگی مشاهده شد. به نظر می‌رسد ارتباط مشاهده‌شده تحت تأثیر جنسیت است.

ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

این مطالعه دارای تأییدیه اخلاقی به شماره IR.LARUMS.REC.1401.003 از دانشگاه علوم‌پزشکی لارستان است.

حامی مالی
این مقاله با حمایت مالی دانشکده علوم‌پزشکی لارستان انجام شده است.

مشارکت نویسندگان
نگارش مقاله و تحلیل آماری: فاطمه سروی؛ نمونه‌گیری و نگارش مقاله: محمدرضا زارع و سمیه یوسایی؛ بازبینی، ویرایش، تحقیق و منابع: فاطمه زارع.

تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
 
References
1.Bonde JPE, Viikari-Juntura E. The obesity epidemic in the occupational health context. Scandinavian J Work Environ Health. 2013; 39(3):217-9. [DOI:10.5271/sjweh.3362]
2.Shea J, Diamandis EP, Sharma AM, Després JP, Ezzat S, Greenway F. The obesity epidemic. Clin Chem. 2012; 58(6):968-73. [DOI:10.1373/clinchem.2011.180976] [PMID]
3.Moghimi-Dehkordi B, Safaee A, Vahedi M, Pourhoseingholi A, Pourhoseingholi M, Ashtari S, et al. Overweight and obesity and related factors in urban Iranian population aged between 20 to 84 years. Ann Med Health Sci Res. 2013; 3(2):171-6. [DOI:10.4103/2141-9248.113656] [PMID]
4.National Heart, Lung, and Blood Institute. Clinical guidelines on the identification, evaluation, and treatment of overweight and obesity in adults: The evidence report. Bethesda: National Institutes of Health, National Heart, Lung, and Blood Institute; 1998. [Link]
5.Cheung WW, Mao P. Recent advances in obesity: Genetics and beyond. Int Sch Res Notices. 2012; 2012(1):536905. [DOI:10.5402/2012/536905]
6.Luppino FS, de Wit LM, Bouvy PF, Stijnen T, Cuijpers P, Penninx BW, et al. Overweight, obesity, and depression: A systematic review and meta-analysis of longitudinal studies. Arch Gen Psychiatry. 2010; 67(3):220-9. [DOI:10.1001/archgenpsychiatry.2010.2]
7.Roberts RE, Deleger S, Strawbridge WJ, Kaplan GA. Prospective association between obesity and depression: Evidence from the Alameda County study. Intl J Obes. 2003; 27(4):514-21. [DOI:10.1038/sj.ijo.0802204]
8.Dong C, Sanchez L, Price R. Relationship of obesity to depression: A family-based study. Int J Obes. 2004; 28(6):790-5. [DOI:10.1038/sj.ijo.0802626]
9.Simon GE, Von Korff M, Saunders K, Miglioretti DL, Crane PK, Van Belle G, et al. Association between obesity and psychiatric disorders in the US adult population. Arch Gen Psychiatry. 2006; 63(7):824-30. [DOI:10.1001/archpsyc.63.7.824]
10.Berardi D, Leggieri G, Ceroni GB, Rucci P, Pezzoli A, Paltrinieri E, et al. Depression in primary care. A nationwide epidemiological survey. Fam Pract. 2002; 19(4):397-400. [DOI:10.1093/fampra/19.4.397]
11.Moussavi S, Chatterji S, Verdes E, Tandon A, Patel V, Ustun B. Depression, chronic diseases, and decrements in health: Results from the world health surveys. Lancet. 2007; 370(9590):851-8. [DOI:10.1016/S0140-6736(07)61415-9]
12.Rafati F, Pilevarzadeh M, Salari S, Mohamadi M, Pormehr A. [Relationship between BMI and mental health in nursing students of Jiroft (Persian)]. Iran J Endocrinol Metab. 2012; 14 (2):135-41. [Link]
13.Cilliers J, Senekal M, Kunneke E. The association between the body mass index of first-year female university students and their weight-related perceptions and practices, psychological health, physical activity and other physical health indicators. Public Health Nutr. 2006; 9(2):234-43. [DOI:10.1079/PHN2005846]
14.Askari J, Hassanbeigi A, Khosravi HM, Malek M, Hassanbeigi D, Pourmovahed Z, et al. The relationship between obesity and depression. Procedia Soc Behav Sci. 2013; 84:796-800. [DOI:10.1016/j.sbspro.2013.06.649]
15.Gartlehner G, Hansen RA, Morgan LC, Thaler K, Lux L, Van Noord M, et al. Second-generation antidepressants in the pharmacologic treatment of adult depression: An update of the 2007 comparative effectiveness review. Bethesda: Agency for Healthcare Research and Quality; 2011. [Link]
16.Levav I, Rutz W. The WHO World Health report 2001 new understanding--new hope. Isr J Psychiatry Relat Sci. 2002; 39(1):50-6. [PMID]
17.Hernandez R, Ruggiero L, Prohaska TR, Chavez N, Boughton SW, Peacock N, et al. A cross-sectional study of depressive symptoms and diabetes self-care in African Americans and Hispanics/Latinos with diabetes: The role of self-efficacy. Diabetes Educ. 2016; 42(4):452-61. [DOI:10.1177/0145721716654008]
18.Miri M, HajiAbadi M, Soorgi Z, Qasemi K. [Relationship between depression and level of reliance on God in Birjand university students (Persian)]. J Birjand Univ Med Sci. 2007; 14(4):9-15. [Link]
19.Feizi E, Naghizadeh Baghi A, Rahimi A, Nemati S. [The relationship between body mass index and depression in female students of Ardabil University of Medical Sciences (Persian)]. J Ardabil Univ Med Sci. 2012; 12(2):213-20. [Link]
20.Valizadeh N, Peirouvi T, Haghighi M. [Relationship between overweight and obesity with depression symptoms in women referring to health centers of Urmia City (Persian)]. Stud Med Sci. 2018; 29(5):317-26. [Link]
21.Hashemi MSN, Zadehbagheri G, Ghafarian SH. [A survey on some etiologic factors related to depression among university students in Yasujy (Persian)]. J Med Res. 2003; 2(1):19-26. [Link]
22.Carpenter KM, Hasin DS, Allison DB, Faith MS. Relationships between obesity and DSM-IV major depressive disorder, suicide ideation, and suicide attempts: Results from a general population study. Am J Public Health. 2000; 90(2):251. [DOI:10.2105/AJPH.90.2.251] [PMID]
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تغذیه
دریافت: 1403/5/14 | پذیرش: 1403/6/10 | انتشار: 1403/4/11

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

ارسال پیام به نویسنده مسئول


بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به طب پیشگیری می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Preventive Medicine

Designed & Developed by : Yektaweb