مقدمه: بارکاری ذهنی، یک مفهوم کلی در ادبیات ارگونومی بوده که میتواند به صورت هزینههای تحمیلی به اپراتور جهت دستیابی به یک سطح معین از عملکرد تعریف شود. از طرفی خروج زودرس کارگران از محیط کار نیز بر مشکلات صنایع امروز افزوده است؛ ارتقاء توانایی کار یکی از موثرترین روشهایی است که از ناتوانی ناشی از کارجلوگیری میکند. هدف ازمطالعه حاضر، تعیین ارتباط توان کاری و بارکاری ذهنی با اختلالات اسکلتی عضلانی در کارکنان شاغل در یک صنعت فولاد میباشد.
روشکار: این مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی به صورت مقطعی در میان 300 نفر از کارکنان شاغل در یک صنعت فولاد که در گروههای شغلی مختلف مشغول به کار بودند، انجام گرفت. .به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه NASA-TLX، پرسشنامه شاخص توانایی انجام کار (WAI)و پرسشنامه نوردیک (Nordic) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS 20 و آزمونهای آماری t مستقل و من-ویتنی انجام گرفت.
نتایج: آزمون t مستقل نشان داد که بین میزان اختلالات اسکلتی عضلانی و توان کاری افراد رابطه معنیدار وجود دارد (001/0>Pvalue). همچنین آزمون من-ویتنی نشان داد که بین میزان اختلالات اسکلتی عضلانی به ترتیب با بارکاری کل (024/0=Pvalue)، ابعاد بارکاری میزان تلاش (022/0=Pvalue)، نیاز زمانی (005/0=Pvalue)، نامیدی (004/0=Pvalue)، نیاز ذهنی و نیاز فیزیکی (001/0>Pvalue) رابطه معنیداری وجود داشت ولی بین بعد عملکرد با شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی رابطه مستقیم وجود نداشت (087/0=Pvalue).
نتیجهگیری: بارکاری ذهنی کارکنان بالا بود و توان کاری آنها در رنج متوسط قرار داشت. با توجه به وجود ارتباط بین بارکاری و توان کاری با اختلالات اسکلتی عضلانی، ایجاد شرایط مناسب شغلی، ارائه برنامههای آموزشی بیشتر برای کارکنان و تقویت توان کاری آنها، میتواند به پیشگیری از ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی کمک شایانی کند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |